söndag 26 januari 2020

" فانوس هایی از شرافت ".....امیر کارگر.

" فانوس هایی از شرافت "
در این آشفته بازار
مردمانی در تکاپویند
و هریک بر اساس وُسع ِ وجدانش
بدست فانوسهایی از شرافت ، راه می پوید.
در این جمع
عده ای فانوسشان آنقدر بی نور است
که عمر شعله شان در بند ِ یک فوت است
و دیگر عده ای فارغ ز ِهَر وجدان
از آن اول قدم فانوسشان خاموش خاموش است
بقیه آنچه می ماند، همانهایند
که فانوسهایشان را جمله از وجدان خویش پراز شرافت کرده،
سرتا پا غرور و شعله و نورند و سوزانند
و من
گر آرزویم غیر از این باشد
همان بهتر که در روزی، شبی یا لحظه ای ناگه فرو ریزم
که نسل بعد را پَستی نیاموزم
امیر کارگر.

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar