tisdag 24 december 2019

۱۶ آذر و سربازان بدنام امام زمان! ‎......سیامک دهقانی.

۱۶ آذر و سربازان بدنام امام زمان! ‎

 سیامک دهقانی
December 23, 2 
December 23, 2019
۱۶ آذر و سربازان بدنام امام زمان! ‎
همه می دانند که با سه برابر شدن قیمت بنزین توسط رژیم آخوندی - اسلامی و بدنبال آن، شروع اعتراضات آبان ماه ۱۳۹۸ سردمداران هار و درنده خوی‌حکومت اسلامی، اینترنت را بیش از یک هفته قطع کردند، تا با خیال تخت ، توده های ستمدیده و زجرکشیدهٔ ایران را قتل عام و کشتار کند و خلاصه هر کاری که دلشان خواست با معترضین انجام دهند !
باری ، لات و لوت های سپاه و بسیج و نیروهای لباس شخصی و ... بعد از بخاک و خون کشیدن قیام سرتاسری خلق‌های تحت ستم‌‌ ایران‌، برای عادی جلوه دادن شرایط، ماشین ‌تبلیغاتی خود را بکار انداختند تا بلکه عده ای را در  داخل و خارج سرکار بگذارد و در راستای سیاست های خود به کار گیرند! ترفند امسال رژیم برای رد گم کنی افکار بخشی از مردم‌این بود:
اجازهٔ  برگزاری مراسم ۱۶ آذر ‌‌(روز دانشجو ) به عده ای از باصطلاح دانشجویان چپ و کمونیست ‌و سپس پخش مفصل  قطعنامه ها و شعارهای کلی و بی خاصیت آنها توسط  شانه ای وابسته به حکومت اسلامی !!!! این حقهٔ آخوندی نشان داد که جمهوری اسلامی در عرض این چهل سال در عرصه مدیریت و هدایت بخشی از نیروهای باصطلاح مخالف خود بسیار کار کشته وخبره شده است!
مثلا در مراسم‌ ۱۶ آذر امسال دانشجویان “چپ” و بسیجی ضمن سردادن شعار : نان، کار، آزادی - ادارهٔ شورایی” !!! با صدایی غراء و بلند شعارهایی هم بر علیه سازمان مجاهدین خلق ایران و بچهٔ شاه و خاندان پهلوی سردادند! همانطور که بعضی ها می دانند در حال حاضر سازمان فداییان اقلیت، رضا مقدم و حزب توده با پس و پیش کردن واژهٔ نان و کار،!شعارهای  بالا را تکرار می کنند.

مثلا اقلیت می گوید کار، نان، آزادی و حزب توده و رضا مقدم می گویند نان، کار، آزادی !!! و همین جابجایی کلمات در گذشته ای نه چندان دور  باعث درگیری لفظی و قلمی اقلیت ‌‌ و رضا مقدم شده بود و داشت به یک ۴ بهمن دیگر‌ ختم می شد که خوشبختانه با کوتاه آمدن رضا  ماجرا به خیر و خوشی گذشت و کسی کشته و مجروح نشد !
 به هر حال، سردادن شعارهای ضد مجاهدین خلق و خاندان مرده و پوسیدهٔ پهلوی، باعث‌ذوق زندگی کمونیست های اینترنتی و دنیای مجازی شد و عده ای این موضوع را نشاندهندهٔ  مرزبندی جنبش دانشجویی با مجاهدین خلق و پهلوی چی ها دانستند! حقیقتا که خرفتی و کم عقلی هم حدی دارد! این روی دوستداران شعارهای قشنگ و بی خاصیت،  بدون اینکه از خود سؤال کنند که چرا رژیم اجازهٔ برگزاری ۱۶ “آذر سرخ و کمونیستی” را صادر کرد ولی، به عده ای نویسندهٔ پر سن و سال و تنها و غمگین که قرار بود برای سالگرد قتل های زنجیره ای مراسم برگزار کنند، اجازهٔ چنین کاری را نداد؟ولی به دانشجویان سهمیه ای اجازهٔ برگزاری ۱۶ آذر سرخ را داد!!!  جالب اینجاست که عده ای  از فرط مجاهد‌ستیزی، حتی حمید تقوایی لیدر حزب کمونیست کارگری را هم به خاطر انتقاد از بعضی شعارهای ۱۶ آذر سیاه ۹۸ به دهها صفت عجیب و غریب آلوده نمودند که حقیقتا باعث خوشحالی سربازان امام زمان و طراحان مراسم‌۱۶ آذر امسال شدند!
پس، تا وقتی که بخشی از نیروهای مخالف  رژیم از درک و فهم طرح و‌برنامه ها و سیاست های جمهور ی اسلامی عاجز و درمانده اند، حالا حالاها!!! این دشمن قهار و جنایتکار بعنوان سگ زنجیری امپریالیسم سرکار است و  به صغیر‌ و کبیر هم رحم نمی‌کند !


سیامک‌دهقانی 

ﺣﺎﺩﺛﻪ ای ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻴﺎد!.....اﻣﻴﺮ ﻛﺎﺭﮔﺮ.


ﺣﺎﺩﺛﻪ ای ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻴﺎد!
ﺣﺎﺩﺛﻪ ای ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻴﺎﺩ، ﺗُﻮ اﻳﻦ ﺳﻜﻮﺕ و اﻧﺠﻤﺎﺩ
ﺭﻭ ﭼﺸﻤﺎ ﺟﺎﺭﻭ ﺑﻜﻨﻪ , ﺧﻮاﺏ و ﺑﺪﻩ ﺑﺪﺳﺖ ﺑﺎﺩ
ﺣﺎﺩﺛﻪ ای ﻛﻪ ﺻﺎﻋﻘﻪ، ﺭﻭی ﻗﺪﻣﻬﺎ ﺑﻴﺎﺭﻩ
ﺭﻭ ﺫﻫﻨﺎی ﺧﺴﺘﻪ ﺯﺷﺐ، ﻳﻪ ﺣﺲ ﻓﺮﺩا ﺑﻴﺎﺭﻩ
اونجا ﻛﻪ ﺩانه ﺟﻮﻥ ﻣﻴﺪﻩ، ﺗُﻮ ﺣﺴﺮﺕ ﻳﻪ ﻗﻂﺮﻩ ﺁﺏ
پرنده ها رو می کِشَن، لحظه به لحظه بر طناب،
وقتی که اهرمن می خواد، یا مرده باشی یا تُو خواب
حادثه ای باید بیاد، جاری کنه سیلای ناب
ﺣﺎﺩﺛﻪ ای ﺑﺪﺳﺖ ﻣﺎ، ﻛﻪ ﺷﺐ ﺭﻭ ﺩاﻏﻮﻥ ﺑﻜﻨﻪ
ﻃﻠﺴﻢ ﺗﺮﺱ و ﺑﺸﻜﻨﻪ، ﻗﻠﺒﺎ ﭼﺮاﻏﻮﻥ ﺑﻜﻨﻪ
ﺣﺎﺩﺛﻪ ای ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻴﺎﺩ، اﺯ ﺟﻨﺲ ﺧﺸﻢ ﺳﺮﺏ ﺩاﻍ
ﺑﺴﻮﺯﻭﻧﻪ ﻫﺮﺯﻩ ﻫﺎﺭﻭ، اﺯ ﺭﻭ ﺗﻦ ﻧﺠﻴﺐ ﺑﺎﻍ
ﺣﺎﺩﺛﻪ اﻱ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻴﺎﺩ......
اﻣﻴﺮ ﻛﺎﺭﮔﺮ

söndag 22 december 2019

خروش خلق، تلاطم در هِرَم قدرت..... مهدی سامع.

خروش خلق، تلاطم در هِرَم قدرت
مهدی سامع

قیام هفته آخر ماه آبان را اگر ترکیبی از زلزله، سیل و توفان تعریف کنیم، زیاده روی نکرده و کَم گفته ایم. طول، عرض و عمق این قیام در طی چند صد سال گذشته ایران نه کَم نظیر که به طور قطع و یقین بی نظیر است. مردم و در مرکز ثقل آن فرودستان چنان ضربهِ غیر قابل جبران بر بنیاد حکومت وارد کردند که خامنه ای خود وارد صحنه شد، افسار مزدورانش را رها کرد تا به جان مردم بیفتند و بی محابا کشتار کنند. همچنین مرجع خودخوانده شیعیان جهان مجبور شد تا در تعریف حکومتی از مستضعفان که مرده ریگ خمینی است تجدید نظر کند تا مبادا به ذهن عمله و اَکره آقا این همانی «اغتشاشگر» و «مستضعف» خطور کند. ولی فقیه نظام خطاب به بسیجیان گفت: «مستضعفین را بد معنی می‌کنند، این چند سال اخیر باب شده آن را فرودست و اقشار آسیب‌ پذیر معنا می ‌کنند؛ نه! قرآن مستضعف را این نمی ‌داند...قرآن می‌گوید: مستضعفین یعنی ائمه و پیشوایان بالقوه‌ عالم بشریت.».
البته برای فرودستان که با گوشت و پوست و استخوان خود چپاولگری خامنه ای و دیگر باندهای شریک در قدرت را حس کرده اند، پُر روشن است که ارتباط «بنیاد مستصعفان» با آنان فقط در کم و کیف چپاولی است که از جامعه و تهیدستان به سود «ائمه و پیشوایان بالقوه‌» یعنی خامنه ای و باندهای شریک در قدرت صورت می گیرد.
راست این است که آقا یک شبه خواب نما نشده و یا از عالم غیب به او الهام نشده که دست به چنین تجدید نظری بزند. بلاتردید او بیش از هرکس از آن چه در کف خیابانهای سراسر کشور اتفاق افتاد و از میزان خشم و نفرت فرودستان از ولایت اش مطلع است. او سالهاست می داند؛ هرآن کس که از حکومت دفاع می کند یا منافع در بقای حکومت دارد و یا از آن می ترسد. خامنه ای گروه اول را هر روز فربه تر می کند و سهم گروه دوم را، که اکثریت قریب به اتفاق جامعه را تشکیل می دهند، گلوله، زندان، شکنجه و اعدام تعیین کرده است؛ النَصر بالروب! اما قیام آبان «پیروزی در مبارزه» را نشان داد و از بد حادثه برای مقام معظم اکثریت بازیگران این نمایش پُر شکوه و قدرتمند تهیدستان و فرودستان بودند که در ادامه خیزشهای ده روزه دی ماه ۱۳۹۶ و جنبشهای تابستان ۱۳۹۷، این بار پرتوان تر به میدان آمدند و خامنه ای را مجبور کردند که خود زیرآب ادعای «مستضعف پناهی» و دفاع از «کوخ نشینان» را بزند. به گمانم این هم یک پیروزی برای جنبش رهایی بخش مردم ایران است.

ادامه بحران و شرایط انقلابی
خیزش آبان جلوه دیگری از بحران و شرایط انقلابی در ایران است. آن دسته از نظریه پردازان به اصطلاح چپ که از سرنادانی و یا لجاجتِ بلاهتبار منکر این واقعیت هستند، سالهاست که شامل این گفته حافظ می شوند که: «عِرض خود می بری و زحمت ما می داری».
امیر محبیان، یکی از تئوریسینهای باند خامنه ای و جریان اصولگرا در سمیناری که گزارش آن را خبرگزاری ایرنا در روز پنجشنبه ۲۸ آذر امسال پوشش داد به انباشت خشم و نفرت مردم اعتراف می کند و می گوید: «جامعه ما هم ‌اکنون روی "بمب اجتماعی" قرار داشته که هر لحظه احتمال انفجار آن وجود دارد. نباید از کنترل آن پدیده با هر روشی خوشحال باشیم، بلکه باید بدانیم این موارد درحال نزدیک ‌تر شدن به یکدیگر هستند. با این رویکرد من فعل کاهنده نمی ‌بینم بلکه خشونت بیشتر و نفرت بیشتر را می‌بینم. ...
وجود شکافهای متعدد در سطح سیاست و پیکره اجتماعی ماست که میان حاکمان با یکدیگر، حاکمان و مردم، حاکمان و نخبگان و نخبگان با یکدیگر وجود دارد. این شکافها زمینه ‌ای فراهم می‌ کند که امکان کنترل واحد جریانات وجود ندارد. ...
فوران نفرت و خشم از دیگر خصوصیات این اعتراضات است. یعنی خشم کاملاً متراکمی در اینجا دیده می ‌شد که خودش را آزاد می‌ کند و از آن با عنوان ظهور طبقه خشمگین یاد می‌شود. ...
در اعتراضات سال ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ طبقات درگیر، طبقات فرودست و حاشیه ‌ها و طبقات متوسط در آستانه سقوط به طبقات فرودست هستند. ...
اگر ما جریانات اخیر را به باندهای اراذل و اوباش تقلیل دهیم، در مورد تحلیل نوعی انحراف ایجاد کرده ‌ایم [قابل توجه خامنه ای] و البته نه اینکه این گروهها در اعتراضات حضور نداشته و سواستفاده هم نکردند، بلکه نسبت دادن کل قضیه به این امر و عوامل غریبه و بیگانه نوعی تقلیل مساله است.». در سال گذشته هم او گفته بود: «اعتراض، مساله حل نشده است. باید مسائل را حل كرد تا اعتراض كاهش یابد. تعویق حل مساله، فقط به رادیكال شدن وضع می‌ انجامد.» (آرمان امروز)
حرفهای این تئوریسین باند خامنه ای به روشنی وضعیت انقلابی را نشان می دهد.
کارل مارکس در جایی گفته است: «وجود انسانهای رنجدیده ای که فکر می کنند و انسانهای متفکری که رنج می برند با این دنیای دَدمنش و بی اثری که مایه لذت برخی افراد مبتذل و محدود الفکر است به ناچار وارد مرحله ستیز می شود.».
قیام آبان اوج خصومت و ستیز اکثریت جامعه با نظام در کلیت آن است.

تلاطم در هِرَم قدرت
برای مردم روشن است که خامنه ای سردسته فریبکاران و دورویان است. در تایید این خصوصیتهای ولی فقیه می توان به اندرزهای او به مسئولان مراجعه کرد که می گوید: «با مردم با تقلب و خدعه و فریب و دورویی برخورد نکنید. اگر ما در مسائل گوناگون سیاسی ‌مان و... همین یک مورد را رعایت کنیم، دنیا آباد خواهد شد.» (مرصادنیوز، پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۸)
خامنه ای که از مهار تضادهای درونی ولایت اش ناتوان شده، طلبکارانه به دیگران پند و اندرز می دهد تا گریبان خود را از پاسخگویی رها کند. اما درهم شکسته شدن اتوریته مقام معظم که از سال ۱۳۸۸ آغاز شده، پس از قیام آبان شدت گرفته است. بهترین دلیل در این مورد اطلاعیه میرحسین موسوی پیرامون خیزش آبان است که سرکوب مردم را با کشتار وحشیانه در ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷در میدان ژاله و خامنه ای را با شاه برابر دانست. جای ابهامی وجود ندارد که موسوی را باید در چارچوب نظام ارزیابی کرد. اما ابعاد قیام آبان و کشتار دَدمنشانهِ معترضان آن چنان زیاد است که بخشی از کسانی که خود را درون و یا حاشیه نظام تعریف می کنند، به ناچار در مقابل راس نظام قرار می گیرند. این خود یکی از نتایج شرایط انقلابی است. نمونه دیگر بیانیه جمعی از اصلاح طلبان حکومتی و حرفهای مطهری است.
پیش از این ایادی ولی فقیه بارها نسبت به زیر سوال بردن ولی فقیه هشدار همراه با تهدید داده بودند.
امام ‌جمعه کرج در روضه خوانی روز  جمعه ۱۴ دی سال پیش گفت: «هرکسی از هرجایی که بلند شد شروع کرد به حرف زدن.... رهبری و جایگاه ولایت خط قرمز ماست....ما در مقابل این‌ گونه حرفها کوتاه نمی ‌آییم. کسی حق ندارد وارد این حریم شود.» (آخرین خبر)
آخوند محمد تقی رهبر در نماز جمعه روز ۱۵ آذر سال پیش در اصفهان در رابطه با جنبشهای کشاورزان گفت: «بابا رهبری یك فرد است با هزاران مسئولیت، یك عده می خواهند تیر و تركشها را مغرضانه به سمتی توجه بدهند كه مثلا به مقام عالی ولایت كه اصلا استوانه نظام است.» (تلویزیون شبکه اصفهان)
به گزارش سایت حلقه وصل در روز پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۸، محمود احمدی نژاد می گوید: «چه بلایی سر مملکت آورده اید هر که حرف می زند خفش می کنید توی دهنش می زنید سرکوب می کنید آن دستگیر می ‌کند آن توهین می‌کند چرا؟ مملکت مال همه هست مگر شما مالک مملکت هستید آقای رئیس ‌جمهور، آقای سران قوا همه مسئولین کشور مگر مالک مملکت هستید.»
روز دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸، پروانه سلحشوری طی سخنانی در مجلس ارتجاع گفت: «متاسفانه به جز اقلیتی برخوردار از تبعیض و امتیاز بقیه مردم را رها کرده ایم، به‌ گونه ‌ای که امسال گفته شد بیش از نیمی پذیرفته شدگان سهمیه پزشکی کسانی بودند که دچار سهمیه بودند. یک طبقه نو ساخته و بر ساخته و دارای امتیازات گوناگون و بقیه مردم رها شده به همین دلایل متاسفانه جمهوری نظام به سمت تمرکز گرایی پیش رفته است، استبداد سرکش تام و تمام در هر یک از بخشها، قدرت نمایی نهادهای موازی در همه احوالات اداره کشور از مجمع تشخیص مصلحت گرفته تا شورای نگهبان از شورای امنیت ملی گرفته تا شورای فضای مجازی و شورای انقلاب فرهنگی و اخیراً سه ‌گانه سران قوا، به راستی جایگاه نهاد ملت کجاست؟ و اما در ساختارهای دوگانه ارگانها و حتی چندگانه که هم حکم می رانند چند دولت چند اطلاعات چند نهاد موازی و نهایتاً حاکمیتی دوگانه که از مسئولیت پذیری فرار می ‌کند و با بازی کی بود کی بود من نبودم مملکت را اداره می کند. اکنون گسست اجتماعی بی اعتمادی اجتماعی نبود سرمایه اجتماعی شکاف طبقاتی و شکاف جنسیتی ...» (رادیو فرهنگ)
آخوند موحدی کرمانی در نماز جمعه روز ۲۲ آذر در سخنانی که به وضوح رو به روحانی داشت گفت: «خیال کردی که حالا یک مسئولیتی داری کسی هستی! وای بر آن کسی که فکر کند کسی هست... تو داخل آدم نیستی تو کسی نیستی .... تصمیم که گرفتید بنزین را که گران کنید، البته باید بگویم قیمت باید بنزین به قیمت واقعی خودش برسد، باید همه ‌اش برسد اما با حساب با برنامه روی حساب نه، آن ‌که به ‌قول آقا گفت شب خوابیدم صبح بلند شدم مطلع شدم که بنزین را گران کردند عجب! عجب! شما مطلع نبودید! شما از وضعیت کشور مطلع نبودید؟» (رادیو تهران)
روز سه شنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۸، محمود صادقی طی سخنانی در مجلس ارتجاع گفت: «شورایی که به نام هماهنگی بین سران قوا تشکیل شده به نمادی برای ناهماهنگی تبدیل شد. این چه هماهنگی است که هیچ یک از سران قوا مسئولیت تصمیمات مشترک خود را نمی پذیرند. این شیوه عمل هم کارآمدی دولت را زیر سوال برد و هم مجلس را در برابر مردم سنگ روی یخ کرد....
شمار زیادی از مادران و پدران و فرزندان رنجدیده این سرزمین را داغدار کرد چه کسی مسئولیت پیامدهای زیانبار و غیرقابل جبران این تصمیم غلط را می پذیرد. ...
آیا با این ادعا که ۸۵ درصد جانباختگان در اعتراضات حضور نداشتند یا با سلاح غیر سازمانی کشته شده اند می ‌توانیم پاسخ خونهای مظلوم به ناحق ریخته شده ‌ای را بدهیم؟
شگفتا که برخی از مسئولین این حوادث تلخ را که خسارات فراوان جانی و مالی و حیثیتی جبران ناپذیری برای نظام و کشور داشت فرصتی برای خنثی سازی توطئه های دشمنان اعلام می کنند و بر طبل پیروزی می کوبند برخی از فرومایگان [حسین شریعتمداری] نیز از آن نیز به عنوان حجامت نظام تعبیر می ‌کنند. شرم بر ما شرم بر شما  که ریخته شدن خون جوانان معترضی که در اثر سیاستهای غلط اقتصادی هیچ امیدی به آینده ندارند را حجامت نظام تلقی می کنید. ...
چرا با نگاه امنیتی بروز اعتراضها در این شهرها را به سازماندهی بیگانگان نسبت می دهیم؟» (خبرگزاری مجلس)
چند روز قبل از شروع خروش آبان، حسن روحانی در یزد گفت: «هنوز برای ما مشخص نیست آقایی که دو میلیارد و ۷۰۰میلیون را خورد چه شده است، او را دستگیر و دادگاهی کردند اما این پول کجا رفت؟ چه کسانی مسئول هستند؟ چرا برای مردم نقش آنهایی که در این پرونده حضور داشتند، توضیح داده نمی‌شود. ...
من از همه مسئولان و ارگانها می‌ خواهم ۲ میلیارد دلار پولی که به حلقوم آمریکا رفت و دولت قبل ۱۰ ماه وقت داشت این پول را از حلقوم آمریکا دربیاورد اما دست روی دست گذاشت، را رسیدگی کنند. ...
فساد دانه درشت‌ها کجاست؟ چرا به این فسادها رسیدگی نمی ‌کنند؟ این که چند نفر را به دادگاه ببرید، سر و صدا کنید و نمایش بدهید مردم راضی نمی‌ شوند مردم باید بدانند این پولها کجا رفته است؛ دادستانها و قضات شریف ما نترسند و به این جناح آن جناح توجه نکنند و با این پرونده‌ها با صراحت و روشنی برخورد کنند.» (ایلنا، یکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۸)
در همان روز خبرگزاری تسنیم وابسته به سپاه منفور پاسداران حرفهای ۱۲ روز قبل ابراهیم رئیسی در مشهد را یادآوری کرد که گفته بود: «این گونه نیست که برخی با اتهام زنی، ملامت کردن و دوقطبی سازی بخواهند ما میدان مبارزه با فساد را خالی کنیم. این میدان مبارزه با فساد با سیاسی کاری و ملامت و اتهام زنی خالی نمی شود.»

خامنه ای، مسئول اول شرایط فلاکتبار
بررسی وضعیت فلاکتبار مردم نشان می دهد که رژیم حاکم در کلیت آن با همه دسته بندیها و باندهای درونی آن در مقابل جامعه قرار گرفته است. عملکرد کارگزاران نظام در چند کلمه خلاصه می شود؛ دزدی از جیب و سفره مردم، چپاول ثروت و سرمایه های جامعه، استثمار بی حد و مرز نیروهای کار، تخریب محیط زیست کشور و انباشت سرمایه و ثروت در دست دو درصد.
در این نظام خامنه ای در مسند ولی فقیه به لحاظ قانون اساسی جمهوری اسلامی و هم به خاطر اختیارات فراقانونی تحت عنوان «حکم حکومتی»، کلیدی ترین مسئولیتها را در اختیار دارد. او تیرک خیمه نظام و در راس آن قرار گرفته و بنابرین استبداد مذهبی از طریق اختیارات و قدرت حقیقی ولی فقیه می تواند به بقای خود ادامه دهد. هم از این جهت است که «احکام» او «فصل الخطاب» و در حقیقت تعیین کننده است. البته این بدین معنی نیست که بُرَندگی کارد او همیشه یکسان است، تیزی و کندی آن بستگی به موقعیت عمومی او دارد. در قیامهای سال ۱۳۸۸ اتوریته ولی فقیه به شدت ضربه خورد و این وضعیت تا کنون ادامه دارد. ولی فقیه برای ترمیم اتوریته اش به مساله عمق استراتژیک نظام به طور جدی تر ورود کرد و با موشک سازی زهر برجام را کم اثر کرد.
خامنه ای در اساس با تکیه بر سپاه سرکوبگر پاسداران توازن در درون هِرَم قدرت و در جامعه را به سود خود حفظ کرده است. علاوه بر این با ایجاد یک تشکیلات عریض و طویل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و دیپلماتیک در نهاد ولایت فقیه سررشته همه امور را در دست گرفته است. این واقعیت از سال ۱۳۸۸ برای همگان روشن است و بیهوده نیست که محوری ترین شعارها در خیزشهای مردمی در مورد خامنه ای شکل گرفته است.
خامنه ای در رفتار بیرونی اش به گونه ای برخورد می کند که گویا در همه امور دخالت ندارد. مهمترین و دمِ دست ترین مورد مربوط به برجام است. برجام بدون تایید صد در صد او عملی نمی شد و این را بارها کارگزاران دولت روحانی برملا کرده اند. اما ولی فقیه همچنان خود را منقد برجام نشان می دهد.
در جریان سه برابر شدن قیمت بنرین خامنه ای خود را فقط حامی تصمیم سران قوا معرفی کرد. او روز سوم قیام این گونه جاخالی داد تا دستور مستقیم اش برای سرکوب را هم پنهان کند. اما واقعیتها زمخت تر آز آن است که بتوان آن را لاپوشانی کرد. خامنه ای مجبور شد به غاصبان بهارستان پوزبند بزند و بالاخره حرف سال پیش خود را بار دیگر در روز پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۸رسانه ای کند. در مرداد سال پیش خامنه ای گفته است: «کسانی که منتقد دولت هستند و می خواهند دولت استعفا دهند اینها نقشه دشمن را عملی می کنند.» طُرفِه این که قالیباف که هر شب خواب نشستن بر صندلی ریاست مجلس ارتجاع را می بیند، به حرف خامنه ای استناد می کند تا صدتا توسری به روحانی بزند.
اکنون که عمق استراتژیک نظام با قیامها و خیزشهای مردم عراق و لبنان ضربه جدی خورده و با توجه به شرایط انقلابی در ایران و اثرات قیام آبان ماه، می توان نتیجه گرفت که دیگر نه اتوریته ولی فقیه قابل ترمیم است و نه چالش درون حکومت قابل مهار و مهمتر آن که عمق و وسعت تضاد بین جامعه و نظام، بازهم توفان در چشم انداز است. خامنه ای به خوبی می داند که از استیضاح ترامپ آبی برای او گرم نمی شود و مردمی که او را به گوشه میدان جنگ رانده اند ساکت نخواهند شد.

منبع: نبرد خلق شماره ۴۱۹، یکشنبه ۱ دی ۱۳۹۸ ـ ۲۲ دسامبر ۲۰۱۹

جمعی از زنان زندانی سیاسی در اوین؛ .

جمعی از زنان زندانی سیاسی در اوین؛ به مناسبت چهلمین روز و در همراهی با خانواده‌های داغدار اعتراضات آبان تحصن می‌کنیم
منیره عربشاهی، نرگس محمدی، یاسمن آریانی، صبا کردافشاری و آتنا دائمی پنج تن از زنان زندانی سیاسی در بند زنان زندان اوین، طی نامه‌ای از تحصن چند روزه خود در زندان به مناسبت چهلمین روز و در همراهی با خانواده‌های داغدار اعتراضات سراسری آبان خبر دادند. این افراد که از صبح امروز تحصن خود را آغاز کرده‌اند، در بخشی از این نامه گفته‌اند “ما جمعی از زنان زندانی سیاسی در همراهی با مطالبات مردم تحت ظلم و ستم و در همزمانی یلدای امسال با چهلم کشته شدگان اعتراضات مردمی و در اعتراض به سیاست‌های سرکوبگرانه حکومت علیه مردم ایران و اختناق حاکم بر جامعه، از روز شنبه ۳۰ آذرماه امسال از ساعت ۹ صبح در دفتر بند زنان سیاسی زندان اوین به تحصن خواهیم نشست و این شب نه تنها پای سفره یلدا نمی‌نشینیم بلکه در دفتر زندان یاد عزیزان کشته شده را گرامی خواهیم داشت. این تحصن تا روز ۵ دی، روز چهلم کشته شدگان شبانه روزی ادامه خواهد داشت”.
تلگرام ایران کارگر

fredag 20 december 2019

در زیر هر نگاه ....... فتح الله کیا ییها.

در زیر هر نگاه هیز و پتیاره ی کینه
و رگباری از شقاوت و بی رحمی
می رقصید مادر.
گفتند دیوانه است
اما مادر؛
سرمه ی خشم را
بر بستری از باروت
بر چشم کور چخماق می کشید.
فردا
هزار واقعه در کار است.
مادر،
نماز خونین را
بر قبله های خشم
به قدقامت شکوفایی
اقامه گرفته است.
ف.ک

رویدادهای هنری ماه (آبان) ۹۸) فتح الله کیائیها


رویدادهای هنری ماه (آبان) ۹۸)
فتح الله کیائیها
منبع نبردخلق شماره ۴۱۸، آدینه اول آذر ۱۳۹۸ ـ ۲۲ نوامبر ۲۰۱۹
ادبیات
روز نویسندگان در بند؛ ایران زندان بزرگ
روز ۱۵ نوامبر از سوی انجمن جهانی قلم به عنوان روز "نویسندگان زندانی" نام گذاری شده است. این روز بهانه ‌ای است برای جلب توجه افکار عمومی جهان به کسانی که تنها به دلیل فعالیت نوشتاری خود به زندان افتاده، ممنوع ‌القلم گردیده و یا کشته شده ‌اند.
گزارشگران بدون مرز در تابستان امسال از موج تازه‌ای از بازداشت و سرکوب روزنامه‌نگاران و شهروند−خبرنگاران در ایران خبر داد. بنا بر این گزارش، جمهوری اسلامی در رده‌ بندی جهانی آزادی رسانه ‌ها در سال ۲۰۱۹ از میان ١٨٠ کشور جهان در رده ۱۷۰ قرار دارد. اما زمانی که سخن بر سر فشار بر زنان خبرنگاران است، جمهوری اسلامی به ته جدول سقوط می ‌کند.
بنا به این گزارش، ۱۰ روزنامه ‌نگار و شهروند خبرنگار زن در جمهوری اسلامی در زندان به سر می‌برند، از جمله نرگس محمدی، مرضیه امیری، هنگامه شهیدی، فرنگیس مظلوم، نوشین جعفری، عسل محمدی، ساناز الله ‌یاری، سپیده مرادی، آویشا جلال‌الدین و شیما انتصاری.
در بهار امسال نیز رضا خندان (مهابادی) و بکتاش آبتین، دو عضو هیات دبیران کانون نویسندگان ایران، و کیوان باژن، عضو سابق هیات دبیران کانون، هر یک به شش سال زندان محکوم شدند.
حسین جنتی، شاعر، خرداد ماه امسال به اتهام "تبلیغ علیه نظام" حکم بازداشت موقت گرفت و روانه زندان شد. مسعود کاظمی، روزنامه‌ نگار و سردبیر سابق ماهنامه "صدای پارسی"، یکی دیگر از فعالان رسانه‌ ای ست که به اتهام "توهین به رهبری" دو سال و "توهین به مقامات دیگر" شش ماه و "نشر اکاذیب" به چهار سال و شش ماه زندان و دو سال محرومیت از فعالیتهای مطبوعاتی محکوم‌شد.
رحیم غلامی، شاعر و نویسنده اهل اردبیل، خرداد ماه سال جاری به اتهام "عضویت در تشکیلات "گاماج"، توهین به رهبری و تبلیغ علیه نظام" بازداشت و سپس با قرار وثیقه آزاد شد.
کیوان صمیمی، سردبیر مجله "ایران فردا"، یکی دیگر از نویسندگان در بند است.
تیغ سانسور خیام را حذف کرد
وزارت آموش و پرورش در راستای ترویج ادبیات حکومتی و مغزشویی نسل جدید، اقدام به حذف مطالب و اشعار شماری از بزرگان ادبیات فارسی از کتابهای درسی کرده است. برخی از مطالب سانسور شده به قرار زیر است:
غزل "در این سرای بی ‌کسی" - سایه
غزل "جوانی" - رهی‌ معیری
شعر "به کجا چنین شتابان" – شفیعی کدکنی
شعر "باغ‌ بی ‌برگی" – اخوان ثالث
شعرهای "مهتاب" و "داروگ" - نیما
رباعیات خیام
شعر "مادر" و در کل نام ایرج ‌میرزا
شاملو و فروغ فرخزاد همچون همیشه
یک داستان از او. هنری
یک داستان از غلامحسین ساعدی
یک داستان از بزرگ علوی
داستان موسی و شبان - مولوی
سه جمله از داستان "قاضی بست" - بیهقی
نام صادق هدایت از وسط داستان "کباب غاز" نوشته جمالزاده
نامهای محمود دولت ‌آبادی، مشفق کاظمی و عباس خلیلی
داستان حلاج تذکره ‌الاولیا
سیاحت ‌نامه – ابراهیم ‌بیگ
بخشهایی از خاطرات اسلامی ندوشن
و اما نامهای جدید در کتابهای درسی جدید:
رضا امیرخانی، علی سهامی، امیری اسفندقه، معصومه آباد، کیوان شاه‌بداغ ‌خان، فاضل نظری، عیسی سلمانی ‌لطف‌آبادی، کامور بخشایش، مجید واعظی، نظام وفا، ضیاءالدین شفیعی ...
لغو مجوز انتشار کتاب نسل کشی ارامنه
اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران خبر داد که مجوز یک کتاب ترجمه شده از "الیف شافاک"، نویسنده ترکیه ‌ای، لغو شده است.
این کتاب با دو نام "ناپاک‌ زاده استانبول" و "شرم" توسط چند انتشارات متفاوت ترجمه و منتشر شده بود. در این اطلاعیه اشاره ‌ای به دلیل لغو مجوز این کتاب‌نشده است.
صابر حسینی که این کتاب را برای "نشر مروارید" ترجمه کرده، در مصاحبه با خبرگزاری دولتی "ایسنا" گفت که اسم اصلی کتاب به زبان ترکی "پدر و حرام ‌زاده" و عنوان نسخه انگلیسی آن "حرامزاده استانبول" است و نشر مروارید برای از بین رفتن حساسیتها نام "شرم" را برای این کتاب انتخاب کرده بود.
به گفته آقای حسینی، این کتاب احساسات مردم ارمنی و ترک را نسبت به موضوع کشتار جمعی ارمنیها در جریان جنگ جهانی اول در ترکیه نشان داده است.
اتحادیه ناشران و کتا‌بفروشان تهران پیش از این روز سه ‌شنبه ۲۶ شهریور نیز اعلام کرده بود که نشر و توزیع ترجمه کتاب "۱۰ دقیقه و ۳۸ ثانیه در این دنیای عجیب" نوشته الیف شافاک، نیز با مخالفت دستگاه سانسور مواجه شده است. این کتاب یکی از نامزدهای جایزه ادبی بوکر بود.
سینما/تئاتر
بیانیه ۲۰۰ سینماگر خواهان آزادی بیان و اندیشه شدند
بیش از ۲۰۰ سینماگر با امضای بیانیه مشترکی اعتراض خود را به اختناق، نبود امنیت شغلی، سانسور، روند طولانی دریافت مجوز، قاچاق فیلمها، ورود سرمایه ‌های مشکوک و سوواستفاده از ارزشها به بهانه‌ی "فیلم ارزشی" مطرح کردند.
سینماگران در این بیانیه اعتراض خود به مواردی همچون نداشتن امنیت شغلی ،سانسور، موانع اداری دست و پاگیر و ممیزی بر آثار، نداشتن امنیت در اکران فیلم، برخورد گزینشی صاحبان سینما با اکران فیلمها و حضور سرمایه های مشکوک را اعلام داشته اند.
آنها می گویند: "سینمای ایران بنابر همه‌ ی این محدودیتها و موانع از درخشش در عرصه ‌های جهانی بازمانده و در داخل هم با ریزش مخاطب روبروست. ما بیزاری خود را از سیاستهای تفتیش شکل و محتوا به هر نحوی اعلام می ‌کنیم و خواهان آزادی بیان و اندیشه هستیم."
این بیانیه را از جمله بهرام بیضایی، ناصر تقوایی، اصغر فرهادی، پرویز کیمیاوی، جعفر پناهی، رخشان بنی ‌اعتماد، مسعود جعفری جوزانی، ابوالحسن داوودی،خسرو معصومی، محمد رسول اف، حسن برزیده، عزیز‌الله حمید نژاد، علی مصفا، سعید روستایی، رویا تیموریان، مسعود رایگان، فردین خلعتبری، جمال ساداتیان، نیکی کریمی، حمید فرخ نژاد، نوید محمدزاده و مهتاب نصیرپور امضا کرده ‌اند.
بیست و ششمین فستیوال تئاتر ایرانیان تبعیدی
شهر كلن آلمان برای بیست و ششمین بار میزبان بزرگترین فستیوال تئاتر ایرانیان تبعیدی در مركز اروپا بود.
این فستیوال یکشنبه شب ٢٧ اكتبر (۵ آبان) شروع شد. سالن مركزی "خانه‌شهروندان" شرق کلن ( Kalk) پر از جمعیت ایرانیان و افغانهای علاقمند به هنرهای نمایشی وتئاتر بود تا بار دیگر
در این فستیوال علاوه بر برنامه های جذاب و مختلف، کار تئوریک هم از قلم نیفتاد چرا که یك بحث و گفتگوی آزاد در باره روند تغییر و تحول اینتگراسیون در جامعه امروز آلمان انجام گرفت كه در این بحث منوچهر رادین و بهرخ بابایی گفتگو کردند.
در طول برگزاری فستیوال، نمایشهای، "عشق فدرا"، "ریتا، باران طولانی"، "کسوف"، "داستان باغ وحش"، "اگر بمیری"، "اگر عشق گناه است" و "جنگ کله شقها" اجرا شد.
دو نمایشنامه خوانی هم بود كه در روزجمعه و شنبه برگزار شد. "سوگ كاظم اشتری" كه متن آنرا سپیده خسرو جاه نوشته بود و با تنظیم ژاله شعاری خوانده شد.
نمایشنامه خوانی بعدی "شتر قربانی" بود كه متن و خوانش آنرا ابراهیم مكی به عهده داشت. پرویز احمدی نژاد هم در كار نقش خوانی شركت داشت. ورود به این سه برنامه آزاد بود.
چهاردهمین جشنواره بین المللی سینمای تبعید
چهاردهمین دوره جشنواره سینمای تبعید، بین روزهای هشتم تا چهاردهم نوامبر (۱۷ تا ۲۳ آبان) در شهر گوتنبرگ - سوئد، برگزار شد و در طول یک هفته، شصت فیلم در چهارچوب ده برنامه مختلف در هشت سینما و مرکز فرهنگی معتبر به نمایش درآمد.
در این دوره از جشنواره، آثار انتخاب شده از سینماگران ایرانی، به ویژه سینماگران زن، بخش عمده ای از جشنواره را تشکیل می داد. از جمله:
- مریم زارع با فیلم "تولد در اوین" که درباره زندگی خود و خانواده سیاسی فیلمساز است که در زندان اوین متولد شده است.
- دلناز آبادی با فیلم "فتوای محرمانه"، درباره کشتارهای تابستان ١٣٦٧
- "اطاق انتظار"، ساخته غزاله گل بخش، درباره دغدغه های پناهجویان در لحظه های انتظار برای بازجوییهای اداره مهاجرت
- "ویدا"، ساخته بیتا الاهیان، داستان مادری که بعد از فرمان ترامپ درباره جلوگیری از ورود ایرانیان، امکان دیدار دخترش را از دست می دهد
- "روز تولد"، ساخته نگین کیان فر، فیلمی تکان دهنده درباره وضعیت دگر جنسیها در ایران
- پرویز صیاد: فیلم "سرحد"، درامی بر بستر تحولات اشغال سفارت آمریکا در تهران و فرمان کارتر پیرامون جلوگیری از ورود ایرانیان به آمریکا
- ارسلان براهنی، "خدای بازیگر"، کنکاشی فلسفی تصویری درباره وجود و هستی
- امین ضرغام، "سالهای ترس"، بازگویی تصویری، صادقانه و صمیمانه از دوران کودکی و جوانی فیلمساز از خانواده ای بهایی
اکران خاطرات یک پورن استار
فیلم "ایکسونامی، خاطرات یک پورن استار" در مشهد، اصفهان و تهران اکران شد.
بنابر تبلیغات این فیلم و اعلام سازندگانش، راوی این فیلم "یک هنرپیشه پیشین فیلمهای پورن" است که به تاریخچه تحولات سبک زندگی و آزادیهای اجتماعی در آمریکا می‌‌ پردازد و "تجربه رسیدن به آزادیهای جنسی در ایالات متحده را برای مردم ایران روایت می ‌کند."
سینما "هویزه" در مشهد، "سوره" در اصفهان و "اندیشه" در تهران این فیلم را اکران کردند که بنابر گزارشها در پی "پر شدن گنجایش سالن"، عده ‌ای از تماشاگران روی زمین نشسته بودند.
در ابتدای تیزر این فیلم نوشته شده که "تماشای این فیلم به زیر هجده ساله ‌ها، زنان باردار و علمای اسلام توصیه نمی‌ شود".
هنرپیشه زن راوی فیلم در تیزر تبلیغاتی در حالی که در کنار ورودی برج ترامپ ایستاده رو به دوربین چشمک می‌ زند و می‌ گوید: "حالا این پورن استار می ‌خواهد بعضی از خاطراتش را با شما در میان بگذارد."
سازندگان این فیلم اعلام کرده ‌اند که تولید این مستند ۹۰ دقیقه ای دو سال و نیم زمان برده و به صورت مشترک در ایران و آمریکا انجام شده است.
در مراسم اکران "ایکسونامی" در مشهد، فردی به نام حمید حبشی که از او به عنوان "مشاور ازدواج و خانواده" یاد شد، با اشاره به آمار ازدواج و طلاق در ایران گفت: "بعید نیست جامعه ایران در مسیر همان مشکلات و معضلات امروز آمریکا پس از انقلاب جنسی قرار گیرد."
موسیقی
گارت بروکس رکورد شکن شد
پنجاه و سومین مراسم اعطای جوایز موسیقی کانتری آمریکا در "نشویل" برگزار شد. بزرگترین نامها در عرصه موسیقی کانتری هر سال در این مراسم شرکت می کنند.
مهمترین جایزه شب که به بهترین هنرمند سال اهدا می شود، به "گارت بروکس" تعلق گرفت. آقای بروکس برای هفتمین بار این جایزه را گرفت که این تعداد جوایز رکورد شکن بوده است.
"کیسی ماسگرِیوز" دو جایزه بهترین موزیک ویدیوی سال برای ترانه "رنگین کمان" و بهترین خواننده زن سال را به خانه برد.
جایزه بهترین خواننده مرد سال به "لوک کمز" اعطا شد و جایزه بهترین آلبوم سال را آلبوم "دختر" از "مارن موریس" دریافت کرد.
در مراسم امسال اهدای جوایز موسیقی کانتری، هنرمندانی چون "میراندا لمبرت"، "پینک"، "کری آندروود" و "کلسی بالرینی" روی صحنه رفتند و برنامه اجرا کردند.
نقاشی
بنکسی، دیوار نگاره گری گریزپای
"بنکسی" دیواره نگاره گری بی نام و نشان اما پر رمز و راز است که به تازگی عکسهایی از او منتشر شده است. اگر چه این تصاویر صورت او را نشان نمی دهد، اما این هنرمند خلاق را در حال تلاش و کار نشان می دهد.
این عکسها توسط "استیو لازارایدز"، عکاس و مسوول برنامه‌های بنکسی گرفته شده که بیش از یک دهه با این هنرمند کار کرده است. هویت بنکسی، هنرمند دیوارنگار، هرگز برای عموم افشا نشده است.
آقای لازارایدز گفته: "یازده سال باشکوه با بنکسی کار کردم و در این مدت ما همه مقررات موجود را همراه با چند مورد قانون زیرپا گذاشتیم. من ازدنیای هنر متنفرم. به این دلیل به بخشی از آن پیوستم که بنکسی این نهضت را به فضای بالای جو پرتاب کرد."
آقای لازارایدز همانند بنکسی اهل شهر بریستول است و در سال ۱۹۹۷ از او خواسته شد تا پرتره این هنرمند را خلق کند که همین امر منجر به همکاری یازده ساله میان این دو شد.
او در این مدت به عنوان، عکاس، مدیر برنامه ‌ها، راننده و برگزارکننده گالری با بنکسی کار کرد.
تصاویر بنکسی حین کار به همراه عکسهایی از برخی از دیوارنگارهای این هنرمند در کتاب جدیدی از استیو لازارایدز به نام "بنکسی تسخیر شد" منتشر شده است.
(منابع: جنگ خبر، رادیو فردا، انتگراسیون، ایلنا، دویچه وله ، بی بی سی، صدای آمریکا، کانال تلگرامی داستان ایرانی)

torsdag 19 december 2019

" قیام میلیونی" یا شارلاتانیزم! امیر کارگر.


" قیام میلیونی" یا شارلاتانیزم!
این روزها عده ای روشنفکر همه چیزگرا، تحت نام محقق و دانشمند و پرفسور و استاد و دکتر و مهندس و بسیاری از القاب دیگر که مجریانِ به دنبال نام و نان تلویزیونی برایشان تدارک می بینند، سیاسی شده و تزهای عجیب و غریبی بیرون می دهند، که نهایتا همگی به یک اتفاق کلام ختم می شود، و آن این که:
راه مقابله با این رژیم "قیام میلیونی" یکهوئی (ناگهانی) می باشد.
آنها هیچ برنامه ای برای برپایی یهوئی این قیام و یا بعد از این قیام هم هرگز ارائه نمی دهند. فی المثل اگر از آنها بپرسی که، زمانی که رژیم نیروهای سرکوبگرش را در گوشه گوشۀ شهر جاسازی کرده است و جمع کوچکی را یا دستگیر می کند و یا به گلوله می بندد، چطور جمعیت، یهوئی، میلیونی می شود؟ و یا اگر رژیم این قیام را به گلوله و توپ بست، بعدش چه باید کرد؟ جواب مشخصی ندارند.
اگر کمی با دقت به چندین گفتگو و تحلیل این قارچ جماعت سر برآورده از رطوبت اعتراضات و قیام ها، توجه کنیم، متوجه می شویم که این افراد بدلیل این که اهل پرداخت هیچ رقمی هزینه نیستند، بدون شناخت قانونمندی های مبارزه و تحلیل درستی از شرایط و موقعیت مردم و دشمن آنها، صرفا برای بی عملی خود و چنگ در چنگ دشمن نشدن، بدون کوچکترین مقدمه و زمینه سازی، رۇیای حضور ناگهانی یک جمعیت میلیونی، جهت پناه گرفتن خود در بین آنها را در سر می پرورانند و دیگر هیچ.
چیزی که بقول فرانسوی ها خاص "شارلاتان های" فرصت طلب می باشد.
آنها به هیچ وجه نمی خواهند و نمی توانند بفهمند که کانون های شورشی، دقیقا تولد یافتۀ یک ضرورت تاریخی برای برپایی یک ارتش آزادیبخش و مهیا ساختن فضای قیام میلیونی در این گونه شرایط می باشد.
امیر کارگر

fredag 13 december 2019

گفتگوی گریس بلیک لی (Grace Blakeley) اقتصاددان بریتانیایی... متولدین هزاره سوم، سوسیالیسم ناگهان بدون گزینه است.


گفتگوی گریس بلیک لی (Grace Blakeley) اقتصاددان بریتانیایی ۲۶ ساله در باره اینکه: چرا برای بسیاری از متولدین هزاره سوم، سوسیالیسم ناگهان بدون گزینه است
فرایتاگ
برگردان: بابک
منبع نبردخلق شماره ۴۱۸، آدینه اول آذر ۱۳۹۸ ـ ۲۲ نوامبر ۲۰۱۹
اول بخش مالی را ملی کنید
گریس بلیک لی (۱) (Grace Blakeley) اقتصاد دان است و فقط ۲۶ سال دارد، اما در بهترین مسیر برای تبدیل شدن به صدای نسل خود در بریتانیا قرار دارد؛ همان متولدین هزاره ای که باور دارند در کشورهای سرمایه داری کره زمین، زمان سوسیالیسم دموکراتیک فرا رسیده است.
خانم بلیک لی، شما به عنوان یکی از رهبران "سوسیالیسم هزاره" به حساب می آیید. چگونه دست برقضا این همه جوان به سوسیالیسم رو می آورند و زنان جوانی همچون "الکساندریا اوکاسیو کورتز" (Alexandria Ocasio-Cortez) این جنبش را رهبری می کنند؟
خوب، چرا باید ما جوانها از سرمایه داری پشتیبانی کنیم، وقتی که می توانیم فرض را بر این بگذاریم که در طول زندگیمان هرگز در هیچ شکلی مالک سرمایه ای نخواهیم بود؟
بسیار خوب، به خاطر منافع مادی نه، ولی به خاطر دلایل ایدیولوژیک چه؟
معلوم است! شاید به همین دلیل است که زنان در راس این جنبش قرار دارند، چون منطق سرمایه داری مبنی بر "رقابت کن یا بمیر" جوانان به طور عام و زنان را به طور ویژه کمتر متقاعد می کند.
چرا رنسانس سوسیالیسم به ویژه در آمریکا و بریتانیا اینگونه قدرتمند است؟
- یک دلیل بهای مسکن است. برای جوانان این کشورها روشن است که آنها هرگز صاحب خانه نخواهند بود. افزون بر این، اغلب جوانان انتظار ندارند که هنگام سالمندی شان حقوق بازنشستگی وجود داشته باشد. چرا باید از سیستمی پشتیبانی کنیم که برای ما چشم اندازی ندارد؟
برای نسل شما سرمایه داری هاله بی گزینه بودنش را از دست داده است
دقیقا. "مارک فیشر" (Mark Fisher) می گوید در دهه ۹۰ و نخستین دهه سال ۲۰۰۰ تصور پایان دنیا ساده تر از تصور پایان سرمایه داری بود. برای ما این دیگر اعتبار ندارد: اگر می خواهیم در این سیاره زندگی کنیم، آنگاه روشن است که این خواست با این سیستم اقتصادی سازگار نیست.
آیا حزب کارگر در انتخابات انگلیس شانسی دارد؟
من اطمینان دارم که حزب کارگر انتخابات را می برد. این بار پای مسایل زیادی در میان است! فقط ده سال برای پیدا کردن راه حلی برای بحران اقلیمی زمان داریم. اگر دولت آینده پنج سال بر سرکار بماند، نیمی از مهلتی که برای کربن زدایی از اقتصاد مان در اختیار داریم، به پایان رسیده
و برکسیت؟
محافظه کاران تلاش می کنند انتخابات را به رای گیری در باره برکسیت تبدیل کنند، اما مردم دیگر حوصله شان از برکسیت به سر آمده. به همین دلیل حزب کارگر انتخاباتی را پیش می برد که در آن به موضوع نابرابری، محیط زیست، سیستم دولتی بهداشت، دولت رفاه و همه مسایلی می پردازد که مردم بعد از یک دهه ریاضت اقتصادی و رکود دستمزد به آن اهمیت می دهند.
افراد زیادی با موضع "کوربین" (Corbyn) در مورد برکسیت مشکل دارند. چرا او نمی تواند خیلی ساده بگوید ما در اتحادیه اروپا می مانیم و تمام؟
خوب، کوربین وقتی الان می گوید حزب کارگر رفراندوم دوم را برگزار خواهد کرد، یعنی تقریبا به موضع ماندن نزدیک شده است. اما در چپهای انگلیس، کسانی مانند "تونی بن" (۲) (Tony Benn)، یک سنت بدبینی به اتحادیه اروپا وجود دارد. آنها دلایل خوبی برای مخالفت با پیوستن به بازار مشترک اروپایی دارند. این دلایل هنوز معتبر است و من حتی می توانم بگویم اگر به واکنش منطقه یورو به بحران نگریسته شود، به مجبور کردن اعضا به ریاضت اقتصادی و به محدود کردن کمکهای دولتی، این دلایل امروز حتی معتبر تر از آن زمان است.
بسیاری از چپها می گویند به اتحادیه اروپا برای ایستادن در برابر ایالات متحده و چین نیاز است
من فکر می کنم اگر هدف طراحی قدرت اروپا در سطح جهانی است، یعنی نوعی پروژه امپریالیسم چپ، آنگاه این امر به منافع سرمایه کمک می کند اما نه به کارورزان. در اصل مساله این است: همه نهادهایی که در دهه های اخیر حامی جهانی سازی بوده اند، در بحران بسر می برند مثل ناتو، بانک جهانی، صندوق جهانی پول، سازمان تجارت جهانی و نیز همین اتحادیه اروپا.
در کتاب شما به نام "سرقت. جهان را چگونه از مالی سازی نجات دهیم؟" می نویسید در سال ۲۰۰۸ کل سیستم فروریخته، بدون آنکه پیش از آن نظم جدیدی به وجود آمده باشد.
بله، بحران سال ۲۰۰۸ فقط یک بحران بانکی نبود، بلکه نشانه ای از به پایان رسیدن یک الگوی توسعه بود؛ یک رژیم انباشت که من آن را "رشد مالی گرا" می نامم. اگر به تاریخ سرمایه داری در صد سال گذشته نگاهی بیاندازید، می بینید که همواره بحرانهایی وجود داشته که از درون آن مدلهای جدید توسعه با نهادهای مربوطه شکل گرفته که تضادهای آنان دیر یا زود منجر به بحرانهای جدید شده است. سرمایه داری لیبرال در اوایل قرن بیستم که در رکورد بزرگ فروپاشید، در این پروسه حرکت می کرد، درست مثل "عصر طلایی" سوسیال دموکراسی سرمایه داری که در دهه هفتاد همدست سیستم "برتون وود" (Bretton Woods) شد. از یک دهه بحران آن زمان چیزی به وجود آمد که من آن را "رشد مالی گرا" می نامم که تضاد درونی اش خود منجر به بحران سال ۲۰۰۸ شد.
آیا نمی توانیم خیلی ساده به دوران طلایی سرمایه داری برگردیم؟
این نوع نوستالژی کینزی علامت مشخصه چپ بود، تا آنگاه که جرمی کوربین و برنی سندرز به صحنه آمدند. اما من فکر نمی کنم این ممکن باشد. من اطمینان دارم بر چالشهایی که در برابر خود داریم مانند بحران اقلیمی، نابرابری، فقر، بدهی و غیره، فقط با اجتماعی کردن منابع تولید به گونه ای که همه و هرکس در منابع اقتصادی سهم داشته و دارای حق تاثیر گذاری باشد، می توان غلبه کرد.
بوی سوسیالیسم می دهد
دقیقا
نحوه رسیدن به آنجا را چگونه تصور می کنید؟
من در کتاب خود کوشیده ام تضادهای مرحله رشد کنونی را شرح دهم و واکاوی کنم چپ چگونه می تواند از آنها بهره برداری کند. یک دولت سوسیالیستی باید به بانکها حمله ور شود، همانطور که "مارگرت تاچر" (Margaret Thatcher) به اتحادیه ها حمله ور شد. بدیهی است که سوسیالیسم نمی تواند به طور دستوری پیاده شود، اما کسی که دولت را در دست دارد، می تواند فاکتور کار را تا نقطه ای که سوسیالیسم در آنجا تصور پذیر یا اجتناب ناپذیر شود، تقویت کند.
و بعد؟
اولین گام، ملی شدن بخش مالی خواهد بود. ما در یکی سیستم اقتصادی هدایت شده توسط بخش مالی زندگی کنیم، بنابراین مناسب ترین راه، اجتماعی کردن مالکیت خصوصی و به دست گرفتن کنترل سیستم مالی از طریق قاعده مند سازی قویتر بخش مالی خصوصی، ایجاد یک بخش مالی عمومی با بانکهای دولتی سرمایه گذاری و ایجاد یک گرداننده دارایی اجتماعی که داراییهای جمعی را مدیریت می کند، است. در اصل مساله به تضعیف سرمایه مالی از یک طرف و تقویت فاکتور کار از طرف دیگر برمی گردد، تا نقطه ای که اشتراکی سازی بخش بزرگی از ابزارهای تولید ممکن شود.
شما این نقل قول را توییت کرده اید: "محیط زیست بدون سیاست طبقاتی فقط باغبانی است."
بله، این نقل قولی از دوست من "جیمز مدوی" (James Medway) است. جنبش محیط زیست در گذشته به طور عمده متشکل از طبقه متوسط سفیدپوست بود که در جهت بازیافت بیشتر تلاش می کردند. امروز چپی وجود دارد که فعالیت زیست محیطی را با تحلیل طبقاتی مرتبط ساخته. ما می دانیم که بحران زیست محیطی بیش از همه از سوی ثروتمندان ایجاد شده، زیرا آنها بیشترین دی اکسید کربن را به اتمسفر می فرستند. کنسرنهایی با سوخت فسیلی میلیاردها درآمد کسب کردند با وجود آنکه از سال ۱۹۶۰ می دانستند چه پیامدهایی دارد و فقیرترین بخشهای جهان با بیشترین عواقب بحران زیست محیطی روبرو خواهند شد. اما تمامی فعالیتهای زیست محیطی یک پدیده اخلاقی حاشیه ای خواهد بود اگر بر مبتنی بر ائتلاف طبقاتی نباشد، بر یک جنبش اجتماعی که از باور مردم به ضرورت تغییر و همچنین آگاهی به پتانسیل تاثیرات مثبت آن به وجود آمده.
یک قرارداد نوین سبز؟
- بله، قرارداد نوین سبز راهی است که انتقال به یک جامعه بدون انتشار گازهای سمی را با ایجاد محل اشتغال، سرمایه گذاری عمومی، اجتماعی سازی، سرمایه گذاری در خدمات عمومی و غیره پیوند می دهد. هزینه قرارداد نوین سبز را ثروتمندان با مالیات بیشتر پرداخت خواهند کرد، در همان حال که همه کسانی که نه از محل دارایی خود بلکه از نیروی کارشان زندگی می کنند، از آن سود می برند.
پانویس
(۱) گریس بلیک لی، ۲۶ ساله، قبل از آنکه در اتاق فکر IPPR، یک موسسه نزدیک به حزب کارگر شروع به کار کند و عضو کارگاه ایده پردازی فوروم سیاسی حزب کارگر شود، در آکسفورد فلسفه، سیاست، اقتصاد و نیز مطالعات آفریقا تحصیل کرده است. در حال حاضر برای حزب کارگر فعالیت انتخاباتی می کند و غیر از آن مفسر اقتصادی هفته نامه New Statemaاست. کتاب جدید او به نام "سرقت. جهان را چگونه از مالی سازی نجات دهیم؟" در ماه سپتامبر در بریتانیا منتشر شد.

(۲) تونی بن: ۱9۲۴- ۲۰۱۴، یک از رهبران مشهور جناح چپ حزب کارگر

onsdag 11 december 2019

رویدادهای هنری ماه (آبان ۹۸) - فتح الله کیائیها.

رویدادهای هنری ماه (آبان ۹۸) - فتح الله کیائیها

ادبیات

روز نویسندگان در بند؛ ایران زندان بزرگ (تصویر1)
روز ۱۵ نوامبر از سوی انجمن جهانی قلم به عنوان روز "نویسندگان زندانی" نام گذاری شده است. این روز بهانه ای است برای جلب توجه افکار عمومی جهان به کسانی که تنها به دلیل فعالیت نوشتاری خود به زندان افتاده، ممنوع القلم گردیده و یا کشته شده اند.
گزارشگران بدون مرز در تابستان امسال از موج تازهای از بازداشت و سرکوب روزنامهنگاران و شهروند−خبرنگاران در ایران خبر داد. بنا بر این گزارش، جمهوری اسلامی در رده بندی جهانی آزادی رسانه ها در سال ۲۰۱۹ از میان ١٨٠ کشور جهان در رده ۱۷۰ قرار دارد. اما زمانی که سخن بر سر فشار بر زنان خبرنگاران است، جمهوری اسلامی به ته جدول سقوط می کند.
بنا به این گزارش، ۱۰ روزنامه نگار و شهروند خبرنگار زن در جمهوری اسلامی در زندان به سر میبرند، از جمله نرگس محمدی، مرضیه امیری، هنگامه شهیدی، فرنگیس مظلوم، نوشین جعفری، عسل محمدی، ساناز الله یاری، سپیده مرادی، آویشا جلالالدین و شیما انتصاری.
در بهار امسال نیز رضا خندان (مهابادی) و بکتاش آبتین، دو عضو هیات دبیران کانون نویسندگان ایران، و کیوان باژن، عضو سابق هیات دبیران کانون، هر یک به شش سال زندان محکوم شدند.
حسین جنتی، شاعر، خرداد ماه امسال به اتهام "تبلیغ علیه نظام" حکم بازداشت موقت گرفت و روانه زندان شد. مسعود کاظمی، روزنامه نگار و سردبیر سابق ماهنامه "صدای پارسی"، یکی دیگر از فعالان رسانه ای ست که به اتهام "توهین به رهبری" دو سال و "توهین به مقامات دیگر" شش ماه و "نشر اکاذیب" به چهار سال و شش ماه زندان و دو سال محرومیت از فعالیتهای مطبوعاتی محکومشد.
رحیم غلامی، شاعر و نویسنده اهل اردبیل، خرداد ماه سال جاری به اتهام "عضویت در تشکیلات "گاماج"، توهین به رهبری و تبلیغ علیه نظام" بازداشت و سپس با قرار وثیقه آزاد شد.
کیوان صمیمی، سردبیر مجله "ایران فردا"، یکی دیگر از نویسندگان در بند است.

تیغ سانسور خیام را حذف کرد (تصویر2)
وزارت آموش و پرورش در راستای ترویج ادبیات حکومتی و مغزشویی نسل جدید، اقدام به حذف مطالب و اشعار شماری از بزرگان ادبیات فارسی از کتابهای درسی کرده است. برخی از مطالب سانسور شده به قرار زیر است:
غزل "در این سرای بی کسی" - سایه
غزل "جوانی" - رهی معیری
شعر "به کجا چنین شتابان" – شفیعی کدکنی
شعر "باغ بی برگی" – اخوان ثالث
شعرهای "مهتاب" و "داروگ" - نیما
رباعیات خیام
شعر "مادر" و در کل نام ایرج میرزا
شاملو و فروغ فرخزاد همچون همیشه
یک داستان از او. هنری
یک داستان از غلامحسین ساعدی
یک داستان از بزرگ علوی
داستان موسی و شبان - مولوی
سه جمله از داستان "قاضی بست" - بیهقی
نام صادق هدایت از وسط داستان "کباب غاز" نوشته جمالزاده
نامهای محمود دولت آبادی، مشفق کاظمی و عباس خلیلی
داستان حلاج تذکره الاولیا
سیاحت نامه – ابراهیم بیگ
بخشهایی از خاطرات اسلامی ندوشن
و اما نامهای جدید در کتابهای درسی جدید:
رضا امیرخانی، علی سهامی، امیری اسفندقه، معصومه آباد، کیوان شاه بداغ خان، فاضل نظری، عیسی سلمانی لطفآبادی، کامور بخشایش، مجید واعظی، نظام وفا، ضیاءالدین شفیعی ...

لغو مجوز انتشار کتاب نسل کشی ارامنه (تصویر4)
اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران خبر داد که مجوز یک کتاب ترجمه شده از "الیف شافاک"، نویسنده ترکیه ای، لغو شده است.
این کتاب با دو نام "ناپاک زاده استانبول" و "شرم" توسط چند انتشارات متفاوت ترجمه و منتشر شده بود. در این اطلاعیه اشاره ای به دلیل لغو مجوز این کتابنشده است.
صابر حسینی که این کتاب را برای "نشر مروارید" ترجمه کرده، در مصاحبه با خبرگزاری دولتی "ایسنا" گفت که اسم اصلی کتاب به زبان ترکی "پدر و حرام زاده" و عنوان نسخه انگلیسی آن "حرامزاده استانبول" است و نشر مروارید برای از بین رفتن حساسیتها نام "شرم" را برای این کتاب انتخاب کرده بود.
به گفته آقای حسینی، این کتاب احساسات مردم ارمنی و ترک را نسبت به موضوع کشتار جمعی ارمنیها در جریان جنگ جهانی اول در ترکیه نشان داده است.
اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران پیش از این روز سه شنبه ۲۶ شهریور نیز اعلام کرده بود که نشر و توزیع ترجمه کتاب "۱۰ دقیقه و ۳۸ ثانیه در این دنیای عجیب" نوشته الیف شافاک، نیز با مخالفت دستگاه سانسور مواجه شده است. این کتاب یکی از نامزدهای جایزه ادبی بوکر بود.

سینما/تئاتر

بیانیه ۲۰۰ سینماگر خواهان آزادی بیان و اندیشه شدند (تصویر5 )
بیش از ۲۰۰ سینماگر با امضای بیانیه مشترکی اعتراض خود را به اختناق، نبود امنیت شغلی، سانسور، روند طولانی دریافت مجوز، قاچاق فیلمها، ورود سرمایه های مشکوک و سوواستفاده از ارزشها به بهانهی "فیلم ارزشی" مطرح کردند.
سینماگران در این بیانیه اعتراض خود به مواردی همچون نداشتن امنیت شغلی ،سانسور، موانع اداری دست و پاگیر و ممیزی بر آثار، نداشتن امنیت در اکران فیلم، برخورد گزینشی صاحبان سینما با اکران فیلمها و حضور سرمایه های مشکوک را اعلام داشته اند.
آنها می گویند: "سینمای ایران بنابر همه ی این محدودیتها و موانع از درخشش در عرصه های جهانی بازمانده و در داخل هم با ریزش مخاطب روبروست. ما بیزاری خود را از سیاستهای تفتیش شکل و محتوا به هر نحوی اعلام می کنیم و خواهان آزادی بیان و اندیشه هستیم."
این بیانیه را از جمله بهرام بیضایی، ناصر تقوایی، اصغر فرهادی، پرویز کیمیاوی، جعفر پناهی، رخشان بنی اعتماد، مسعود جعفری جوزانی، ابوالحسن داوودی،خسرو معصومی، محمد رسول اف، حسن برزیده، عزیزالله حمید نژاد، علی مصفا، سعید روستایی، رویا تیموریان، مسعود رایگان، فردین خلعتبری، جمال ساداتیان، نیکی کریمی، حمید فرخ نژاد، نوید محمدزاده و مهتاب نصیرپور امضا کرده اند.

بیست و ششمین فستیوال تئاتر ایرانیان تبعیدی (تصویر6)
شهر كلن آلمان برای بیست و ششمین بار میزبان بزرگترین فستیوال تئاتر ایرانیان تبعیدی در مركز اروپا بود.
این فستیوال یکشنبه شب ٢٧ اكتبر (۵ آبان) شروع شد. سالن مركزی "خانهشهروندان" شرق کلن ( Kalk) پر از جمعیت ایرانیان و افغانهای علاقمند به هنرهای نمایشی وتئاتر بود تا بار دیگر
در این فستیوال علاوه بر برنامه های جذاب و مختلف، کار تئوریک هم از قلم نیفتاد چرا که یك بحث و گفتگوی آزاد در باره روند تغییر و تحول اینتگراسیون در جامعه امروز آلمان انجام گرفت كه در این بحث منوچهر رادین و بهرخ بابایی گفتگو کردند.
در طول برگزاری فستیوال، نمایشهای، "عشق فدرا"، "ریتا، باران طولانی"، "کسوف"، "داستان باغ وحش"، "اگر بمیری"، "اگر عشق گناه است" و "جنگ کله شقها" اجرا شد.
دو نمایشنامه خوانی هم بود كه در روزجمعه و شنبه برگزار شد. "سوگ كاظم اشتری" كه متن آنرا سپیده خسرو جاه نوشته بود و با تنظیم ژاله شعاری خوانده شد.
نمایشنامه خوانی بعدی "شتر قربانی" بود كه متن و خوانش آنرا ابراهیم مكی به عهده داشت. پرویز احمدی نژاد هم در كار نقش خوانی شركت داشت. ورود به این سه برنامه آزاد بود.

چهاردهمین جشنواره بین المللی سینمای تبعید (تصویر7)
چهاردهمین دوره جشنواره سینمای تبعید، بین روزهای هشتم تا چهاردهم نوامبر (۱۷ تا ۲۳ آبان) در شهر گوتنبرگ - سوئد، برگزار شد و در طول یک هفته، شصت فیلم در چهارچوب ده برنامه مختلف در هشت سینما و مرکز فرهنگی معتبر به نمایش درآمد.
در این دوره از جشنواره، آثار انتخاب شده از سینماگران ایرانی، به ویژه سینماگران زن، بخش عمده ای از جشنواره را تشکیل می داد. از جمله:
- مریم زارع با فیلم "تولد در اوین" که درباره زندگی خود و خانواده سیاسی فیلمساز است که در زندان اوین متولد شده است.
- دلناز آبادی با فیلم "فتوای محرمانه"، درباره کشتارهای تابستان ١٣٦٧
- "اطاق انتظار"، ساخته غزاله گل بخش، درباره دغدغه های پناهجویان در لحظه های انتظار برای بازجوییهای اداره مهاجرت
- "ویدا"، ساخته بیتا الاهیان، داستان مادری که بعد از فرمان ترامپ درباره جلوگیری از ورود ایرانیان، امکان دیدار دخترش را از دست می دهد
- "روز تولد"، ساخته نگین کیان فر، فیلمی تکان دهنده درباره وضعیت دگر جنسیها در ایران
- پرویز صیاد: فیلم "سرحد"، درامی بر بستر تحولات اشغال سفارت آمریکا در تهران و فرمان کارتر پیرامون جلوگیری از ورود ایرانیان به آمریکا
- ارسلان براهنی، "خدای بازیگر"، کنکاشی فلسفی تصویری درباره وجود و هستی
- امین ضرغام، "سالهای ترس"، بازگویی تصویری، صادقانه و صمیمانه از دوران کودکی و جوانی فیلمساز از خانواده ای بهایی

اکران خاطرات یک پورن استار (تصویر8)
فیلم "ایکسونامی، خاطرات یک پورن استار" در مشهد، اصفهان و تهران اکران شد.
بنابر تبلیغات این فیلم و اعلام سازندگانش، راوی این فیلم "یک هنرپیشه پیشین فیلمهای پورن" است که به تاریخچه تحولات سبک زندگی و آزادیهای اجتماعی در آمریکا می پردازد و "تجربه رسیدن به آزادیهای جنسی در ایالات متحده را برای مردم ایران روایت می کند."
سینما "هویزه" در مشهد، "سوره" در اصفهان و "اندیشه" در تهران این فیلم را اکران کردند که بنابر گزارشها در پی "پر شدن گنجایش سالن"، عده ای از تماشاگران روی زمین نشسته بودند.
در ابتدای تیزر این فیلم نوشته شده که "تماشای این فیلم به زیر هجده ساله ها، زنان باردار و علمای اسلام توصیه نمی شود".
هنرپیشه زن راوی فیلم در تیزر تبلیغاتی در حالی که در کنار ورودی برج ترامپ ایستاده رو به دوربین چشمک می زند و می گوید: "حالا این پورن استار می خواهد بعضی از خاطراتش را با شما در میان بگذارد."
سازندگان این فیلم اعلام کرده اند که تولید این مستند ۹۰ دقیقه ای دو سال و نیم زمان برده و به صورت مشترک در ایران و آمریکا انجام شده است.
در مراسم اکران "ایکسونامی" در مشهد، فردی به نام حمید حبشی که از او به عنوان "مشاور ازدواج و خانواده" یاد شد، با اشاره به آمار ازدواج و طلاق در ایران گفت: "بعید نیست جامعه ایران در مسیر همان مشکلات و معضلات امروز آمریکا پس از انقلاب جنسی قرار گیرد."

موسیقی

گارت بروکس رکورد شکن شد (تصویر9)
پنجاه و سومین مراسم اعطای جوایز موسیقی کانتری آمریکا در "نشویل" برگزار شد. بزرگترین نامها در عرصه موسیقی کانتری هر سال در این مراسم شرکت می کنند.
مهمترین جایزه شب که به بهترین هنرمند سال اهدا می شود، به "گارت بروکس" تعلق گرفت. آقای بروکس برای هفتمین بار این جایزه را گرفت که این تعداد جوایز رکورد شکن بوده است.
"کیسی ماسگرِیوز" دو جایزه بهترین موزیک ویدیوی سال برای ترانه "رنگین کمان" و بهترین خواننده زن سال را به خانه برد.
جایزه بهترین خواننده مرد سال به "لوک کمز" اعطا شد و جایزه بهترین آلبوم سال را آلبوم "دختر" از "مارن موریس" دریافت کرد.
در مراسم امسال اهدای جوایز موسیقی کانتری، هنرمندانی چون "میراندا لمبرت"، "پینک"، "کری آندروود" و "کلسی بالرینی" روی صحنه رفتند و برنامه اجرا کردند.

نقاشی

بنکسی، دیوار نگاره گری گریزپای (تصویر10)
"بنکسی" دیواره نگاره گری بی نام و نشان اما پر رمز و راز است که به تازگی عکسهایی از او منتشر شده است. اگر چه این تصاویر صورت او را نشان نمی دهد، اما این هنرمند خلاق را در حال تلاش و کار نشان می دهد.
این عکسها توسط "استیو لازارایدز"، عکاس و مسوول برنامههای بنکسی گرفته شده که بیش از یک دهه با این هنرمند کار کرده است. هویت بنکسی، هنرمند دیوارنگار، هرگز برای عموم افشا نشده است.
آقای لازارایدز گفته: "یازده سال باشکوه با بنکسی کار کردم و در این مدت ما همه مقررات موجود را همراه با چند مورد قانون زیرپا گذاشتیم. من ازدنیای هنر متنفرم. به این دلیل به بخشی از آن پیوستم که بنکسی این نهضت را به فضای بالای جو پرتاب کرد."
آقای لازارایدز همانند بنکسی اهل شهر بریستول است و در سال ۱۹۹۷ از او خواسته شد تا پرتره این هنرمند را خلق کند که همین امر منجر به همکاری یازده ساله میان این دو شد.
او در این مدت به عنوان، عکاس، مدیر برنامه ها، راننده و برگزارکننده گالری با بنکسی کار کرد.
تصاویر بنکسی حین کار به همراه عکسهایی از برخی از دیوارنگارهای این هنرمند در کتاب جدیدی از استیو لازارایدز به نام "بنکسی تسخیر شد" منتشر شده است.

(منابع: جنگ خبر، رادیو فردا، انتگراسیون، ایلنا، دویچه وله ، بی بی سی، صدای آمریکا، کانال تلگرامی داستان ایرانی)



منبع نبردخلق شماره 418، آدینه اول آذر ۱۳۹۸ ـ 22 نوامبر ۲۰۱۹

tisdag 10 december 2019

وحشت رژیم از پیوند اعتصاب کارگری با قیام سراسری///// زینت میرهاشمی .

زینت میرهاشمی

در هنگامه قیام گسترده مردم فقیر در بیشمار شهرهای ایران زمین علیه ظلم و بی عدالتی، تعطیلی کردن کارخانه ها اقدامی سرکوبگرانه برای شکستن اعتصاب برحق کارگران است.
همزمان با گسترش قیام آبان ۹۸ در شهرهای خوزستان، مدیر عامل کارخانه نیشکر هفت تپه برای مقابله با اعتصاب کارگران، این واحد تولیدی را تعطیل کرد. این یک نشانه وحشت رژیم درمانده ولایت فقیه از گسترش اعتصابهای کارگری و پیوند آن با قیامهای مردمی است. راضی نوری، محلس نشین از شوش گفت؛ شوش به خاطر اعتراضهای کارگران نیشکر هفت تپه به تعطیلی کشیده شده است.
کارگران این مجتمع، چند سال است که از عدم پرداخت سر موقع مزدشان و یا به تعویق انداختن آن دست به اعتراض زده و تمامی قولهای داده شده به کارگران تا کنون عملی نشده است. همچنین منابع کارگری در خوزستان اعلام کردند که؛ تولید در فولاد اهواز ۹۰ درصد کاهش یافته است
بحران و تعطیلی یکی از بزرگترین واحدهای تولیدی، بی کاری و به فقر کشاندن اکثریت مطلق نیروهای کار، وعده های پوچ و دروغین کارگزاران رژیم مبنی بر بالا بردن بهای بنزین برای کمک به مردم را نقش بر آب می کند.

فرمان سرکوب
تصمیم به سه برابر کردن قیمت بنزین مدتی قبل از اعلام علنی آن گرفته شد. رژیم از ترس واکنش اجتماعی با این محاسبه که ابعاد اعتراض چندان گسترده نخواهد بود اقدام به دستگیری برخی از فعالان اجتماعی در شهرهای شورشی زد. برای نمونه دو روز قبل از اعلام گران شدن قیمت بنرین برای ایجاد جو وحشت، حمید بیت سیاح متاهل و دارای دو فرزند را در کوی علوی (حی الثوره) در شهر اهواز دستگیر کردند.
بازداشتها در استان خوزستان به ‌دنبال خیزش مردم شادکان پس از کشتن یک شاعر اهوازی ضد رژیم، صورت گرفت. روز یکشنبه ۱۹آبان زنده یاد حسن حیدری، فرزند ناصر ۲۹ساله، به طرز مشکوکی در بیمارستان جان خود را از دست داد. بستگان این شاعر منتقد رژیم ‌گفتند: حسن از سلامت خوبی برخوردار بود و جوان تنومند و سالمی بود و از هیچگونه بیماری یا مشکلات قلبی که سبب سکته می‌شوند، رنج نمی ‌برد.
پایوران رژیم و به خصوص خامنه ای فکر نمی کردند که این تعرض بی دنده و ترمز به زندگی و معیشت مردم با واکنش گسترده روبرو شود.
با شروع خیزشهای تهیدستان، خامنه ای در کاخ محافظت شده خود در روز یکشنبه ۲۶ آبان فرمان کشتار را علنی کرد. او با گسیل اراذل و اوباش با نام آتش به اختیاران، مزدوران سپاهی و بسیجی به خیابانها همراه با ماشینهای زرهی جنگی و به میدان آوردن انبانی از اسلحه و مزدور، مدعی شد «دشمن را عقب زدیم». از تدارکچی تا ماله کش نظام، از پاسدار شریعتمداری پادوی ولی فقیه در کیهان، تا دانه ریزهای به اصطلاح اصلاح طلب، از ترس جان و مالشان، هر چه در دل داشتند بالا آوردند. در حالی که خودشان گهگاهی از اسناد تاریکخانه دزدان پرده ای را کنار می زنند، جوانان جان بر کف و شجاع ایران زمین را «اجاره ای، اراذل و اوباش،  خشونت طلب، سودجو و فرصت طلب و اشرار...» خطاب کردند.
فرمان برخورد «قاطع»، «اعدام» و.... از بیت ولایت فقیه شنیده می شود. سیاست همیشگی، شکنجه و اعتراف گیری علیه خود و نمایش آن در تلویزیون اجرا می شود. خشونت بی حد و حصر، بی رحمی و به راه انداختن حمام خون نه نشان وضعیت خوب رژیم بلکه دقیقا نشانه ضعف مطلق رژیم و باور حاکمان به پایان خود است.
تیتر روزی نامه های رژیم دقیقا با تیتر روزنامه های دوران پهلوی در هنگامه انقلاب مردمی همسانی می کند. شاه، مبارزان را خرابکار می نامید و روزی گریان گفت صدای انقلاب مردم را شنیده است. رژیم شاه آنقدر دستانش آلوده به خون مبارزان بود که غلط کردن او فایده ای نداشت. تیتر اول جریده کیهان خامنه ای نوشته شده: «ستون پنجم دشمن متلاشی شد ... آرامش به کشور بازگشت.» زهی خیال باطل. باید گفت ای شب پرستان و بیچارگان، بدون شک این شما هستید که در شعله های خشم بر حق مردم سوخته و نابود خواهید شد.

سرکوب، ترور و صدقه
مردم در شهرهای مشهد، بهبهان، اهواز، آبادان، سیرجان، ماهشهر، بیرجند، بندر عباس، مرند، گچساران، زاهدان، کرج، تهران در قلعه حسن خان، شیراز، اصفهان، زنجان، خرمشهر، هشتگرد و .... در اعتراض به افزایش قیمت بنزین اعتراض کرده و یک تودهنی به روحانی زدند که شیادانه این افزایش را به نفع مردم اعلام کرده است. بنا بر برخی خبرها در شبکه های اجتماعی در اعتراضهای در روز شروع قیام تهیدستان (آدینه ۲۴ آبان)، چندین تن توسط ماموران رژیم به قتل رسیدند. این کشتار در روزهای بعد ادامه پیدا کرد و ابعاد آن تکاندهنده است.
رژیم ولایت فقیه در مقابله با بحران کسری درآمد، آسان ترین راه را انتخاب کرد. افزایش سه برابری قیمت بنزین، ظالمانه ترین راه برای پر کردن خزانه خالی دولت است و درآمد حاصل از این غارتگری برای ریخت و پاشهای فاسدان حکومتی، برای تولید انبوه موشک، سانتریفوژها و ساخت سلاح اتمی هزینه می شود. کم شدن درآمد نفت به دلیل تحریمها، افزایش بحران در کشورهای منطقه، اداره کردن گروههای تروریستی و مزدور برای پابرجا نگاه داشتن ام القرای ولایت فقیه نیاز به بودجه در شرایط تحریم دارد. بر اساس گزارش سازمان اوپک، در روز پنجشنبه ۲۳ آبان، تولید روزانه نفت ایران حدود یک میلیون و ۱۴۶ هزار بشکه در روز کاهش پیدا کرد که بخش ناچیزی از آن از طریق دور زدن تحریمها صادر می شود.
بودجه بندی سال ۹۹، بنا به گفته پایوران حکومتی قرار است به فروش نفت متکی نباشد. در حالی که هر ساله در بودجه سهمیه سپاه پاسداران و بسیج و سهمیه موسسه های مذهبی و فرهنگی وابسته به حکومت زیادتر می شود، سهم مردم کاهش یافته است. بر این منظر و با توجه به بحران و ورشکستگی رژیم، سهمیه های بخش نظامی و تبلیغاتی حکومت با افزایش سه برابری قیمت بنزین تامین می شود تا حکومت بتواند به حیات خودش ادامه دهد.
روحانی مکار و شیاد، قبل از اعلام ناگهانی افزایش قیمت بنزین، در شوهای مسافرتی خود در یزد و کرمان، وعده بسته های حمایتی برای ۱۸ میلیون خانوار داد. بسته هایی که شامل اجناس گندیده و تاریخ مصرف گذشته چینی و روسی است و دردی از مردم دوا نمی کند. مساله بهداشت، درمان، هزینه های تحصیل بچه ها و کرایه خانه و... با بسته های اجناس اربابان چپاولگر حل شدنی نیست. این هم نوعی رواج ارباب و رعیتی است.
افزایش بنزین ادامه سیاست اقتصاد مقاومتی، یعنی تحمیل ریاضت کشی و فقر بر مردم برای برآورده کردن رویاهای ام القرای اسلام، است. روحانی مکار روز آدینه ۲۴ آبان افزایش قیمت را «به نفع مردم و اقشار تحت فشار جامعه» دانست. نوبخت رئیس سازمان برنامه و بودجه رژیم گفته: «سازمان برنامه و بودجه موظف شده است که عینا همه مبالغی را که به حساب واریز می‌شود، میان خانوارها اعم از یک نفره تا پنج نفره بین ۵۵ هزار تومان تا ۲۰۵ هزار تومان ماهانه پرداخت کند." همان قدر که پرداخت ناچیز یارانه با بالارفتن قیمتها، وضعیت معاشی مردم را فقیر تر کرد و کارگران و مزدبگیران بیشتری را به زیر خط فقر کشاند، این مبالغ ناچیز هم مشکلی از مردم حل نخواهد کرد.
این سیاست گداپروری در برابر اشتغال و تولید و واقعی کردن حقوق کارگران و مزدبگیران است و سیاستی ضد انسانی است که دیکتاتورهای فاسد برای ادامه حیات خود و خواباندن شورشهای مردمی از آن استفاده می کنند.

منبع نبردخلق شماره ۴۱۸، آدینه اول آذر ۱۳۹۸ ـ  ۲۲ نوامبر ۲۰۱۹

söndag 8 december 2019

نمایش رئیسی بدون حضور دانشجو در روز ۱۶ آذر....زینت میرهاشمی.

نمایش رئیسی بدون حضور دانشجو در روز ۱۶ آذر
زینت میرهاشمی
فراسوی خبر ... یکشنبه ۱۷ آذر، منتشر شده در سایتهای ایران نبرد و جنگ خبر
با وجود دستگیریهای گسترده دانشجویان برای جلوگیری از برگزاری مستقل روز دانشجو، دانشجویان با برگزاری روز دانشجو و حمایت از قیام خونین آبان، به کشتار مردم توسط رژیم اعتراض کردند.
دانشجویان با شعارهای شان، دست ردی بر سینه رئیسی جلاد زده که در نمایش حکومتی روز دانشجو، با ژست دفاع از دانشجو و مبارزه با فساد شرکت کرد. نمایشی که مملو از بسیجیها و مزدوران رژیم به اسم دانشجو برگزار شد و از ترس به هم خوردن این مراسم فرمایشی مانع ورود دانشجویان به محل مراسم شدند.
عدم شرکت حسن روحانی، در نمایش حکومتی روز دانشجو (۱۶ آذر)، یکی از پس لرزه های قیام خونین مردم است. قیام خونین آبان، ضربه محکمی به حسن روحانی زد. مشتهای او را باز کرد و چهره دروغگو و فریبکار او را رسوا کرد.
همانی که وعده بی ستاره دار شدن دانشجویان را داد، همانی که از دولت تفنگدار انتقاد کرد، به سپاسگزاری و تشکر از تفنگداران و طلبیدن کمک از آنها برای سرکوب، دستگیری بی شمار دانشجویانی که با کارگران هفت تپه و اعتراضهای خیابانی همدردی کرده بودند رسید. دروغگویی وی آن چنان آشکار شده که غیبت را بر شرکت و فحش خوردن از دانشجویان ترجیح داد.
حافظان دستگاه نیمه جان حکومت، این غیبت را با حضور یک جلاد با سابقه پر کردند. رئیسی جلاد که برای مشارکت در قتل عام سال ۶۷ باید محاکمه شود به دانشگاه می رود. در قتل عام سال ۶۷، بسیار دانشجویانی بودند که با اجرای فرمان خمینی جنایتکار به دست رئیسی و امثال او سرهای شان به دار رفت. حرفهای رئیسی و توصیه های او به دانشجویان بسیجی نشان دهنده کم آوردن نیروی بسیج است.
این سخن رئیسی که «دفاع از آزادیهای مشروع وظیفه همه است و باید آزادیهای مشروع برای همه از جمله مردم، دانشجویان، کارگران و ... به رسمیت شناخته شود» هیچ آبی برای رژیم گرم نمی کند. خبرگزاری حکومتی فارس که از شعارهای دانشجویان بسیار گزیده است، مثل همیشه جعل خبر کرده و شعار «قضائیه جلادان، مقدمتان خون باران» را به «قضائیه، جلادان، مقدمتان گل باران» تغییر داد.
بیش از ۱۲ هزار نفر از جوانان ایران زمین فقط در رابطه با قیام خونین آبان به علت اعتراض به فساد حکومتی، فقر و بیکاری دستگیر شده و در سیاهچالهای رژیم زیر بدترین شکنجه برای اعتراف گیری، آن گونه که روحانی وعده اش را داده است، هستند. اسامی ۴۰۰ نفر از مردم کوچه و خیابان در سرتاسر ایران که توسط مزدوران رژیم به شهادت رسیده اند پخش شده است. دستگیریها همچنان ادامه دارد و قربانیان گمنام .خشونت حکومتی همچنان ناشناختههستند. حضور رئیسی در دانشگاه برای اعلام همین وضعیت است.