" قیام میلیونی" یا شارلاتانیزم!
این روزها عده ای روشنفکر همه چیزگرا، تحت نام محقق و دانشمند و پرفسور و استاد و دکتر و مهندس و بسیاری از القاب دیگر که مجریانِ به دنبال نام و نان تلویزیونی برایشان تدارک می بینند، سیاسی شده و تزهای عجیب و غریبی بیرون می دهند، که نهایتا همگی به یک اتفاق کلام ختم می شود، و آن این که:
راه مقابله با این رژیم "قیام میلیونی" یکهوئی (ناگهانی) می باشد.
آنها هیچ برنامه ای برای برپایی یهوئی این قیام و یا بعد از این قیام هم هرگز ارائه نمی دهند. فی المثل اگر از آنها بپرسی که، زمانی که رژیم نیروهای سرکوبگرش را در گوشه گوشۀ شهر جاسازی کرده است و جمع کوچکی را یا دستگیر می کند و یا به گلوله می بندد، چطور جمعیت، یهوئی، میلیونی می شود؟ و یا اگر رژیم این قیام را به گلوله و توپ بست، بعدش چه باید کرد؟ جواب مشخصی ندارند.
اگر کمی با دقت به چندین گفتگو و تحلیل این قارچ جماعت سر برآورده از رطوبت اعتراضات و قیام ها، توجه کنیم، متوجه می شویم که این افراد بدلیل این که اهل پرداخت هیچ رقمی هزینه نیستند، بدون شناخت قانونمندی های مبارزه و تحلیل درستی از شرایط و موقعیت مردم و دشمن آنها، صرفا برای بی عملی خود و چنگ در چنگ دشمن نشدن، بدون کوچکترین مقدمه و زمینه سازی، رۇیای حضور ناگهانی یک جمعیت میلیونی، جهت پناه گرفتن خود در بین آنها را در سر می پرورانند و دیگر هیچ.
چیزی که بقول فرانسوی ها خاص "شارلاتان های" فرصت طلب می باشد.
آنها به هیچ وجه نمی خواهند و نمی توانند بفهمند که کانون های شورشی، دقیقا تولد یافتۀ یک ضرورت تاریخی برای برپایی یک ارتش آزادیبخش و مهیا ساختن فضای قیام میلیونی در این گونه شرایط می باشد.
راه مقابله با این رژیم "قیام میلیونی" یکهوئی (ناگهانی) می باشد.
آنها هیچ برنامه ای برای برپایی یهوئی این قیام و یا بعد از این قیام هم هرگز ارائه نمی دهند. فی المثل اگر از آنها بپرسی که، زمانی که رژیم نیروهای سرکوبگرش را در گوشه گوشۀ شهر جاسازی کرده است و جمع کوچکی را یا دستگیر می کند و یا به گلوله می بندد، چطور جمعیت، یهوئی، میلیونی می شود؟ و یا اگر رژیم این قیام را به گلوله و توپ بست، بعدش چه باید کرد؟ جواب مشخصی ندارند.
اگر کمی با دقت به چندین گفتگو و تحلیل این قارچ جماعت سر برآورده از رطوبت اعتراضات و قیام ها، توجه کنیم، متوجه می شویم که این افراد بدلیل این که اهل پرداخت هیچ رقمی هزینه نیستند، بدون شناخت قانونمندی های مبارزه و تحلیل درستی از شرایط و موقعیت مردم و دشمن آنها، صرفا برای بی عملی خود و چنگ در چنگ دشمن نشدن، بدون کوچکترین مقدمه و زمینه سازی، رۇیای حضور ناگهانی یک جمعیت میلیونی، جهت پناه گرفتن خود در بین آنها را در سر می پرورانند و دیگر هیچ.
چیزی که بقول فرانسوی ها خاص "شارلاتان های" فرصت طلب می باشد.
آنها به هیچ وجه نمی خواهند و نمی توانند بفهمند که کانون های شورشی، دقیقا تولد یافتۀ یک ضرورت تاریخی برای برپایی یک ارتش آزادیبخش و مهیا ساختن فضای قیام میلیونی در این گونه شرایط می باشد.
امیر کارگر
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar