söndag 21 juni 2020

کارورزان سلامت (اردیبهشت ۹۹) .... امید برهانی.

امید برهانی

کادر درمان در صف مقدم ابتلا به کرونا
* دستکم ۲۵۰ کادر درمانی اصفهان به بیماری کرونا مبتلا شدند
سه شنبه ۲ اردیبهشت - آرش نجیمی، سخنگوی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان: "تاکنون ۱۹۰ نفر از کادر درمانی و پرستاری بیمارستانها و ۶۰ نفر از شبکه های بهداشت استان که زیر پوشش دانشگاه علوم پزشکی اصفهان هستند، به بیماری کرونا مبتلا شده اند."

* ۵۰ پرستار زنجانی به کرونا مبتلا شدند
سه شنبه ۲ اردیبهشت - فریدون اسکندری، رییس هیات مدیره نظام پرستاری زنجان: "همزمان با شیوع بیماری کرونا در این استان، حدود ۵۰ پرستار در بیمارستانهای دولتی و خصوصی به این بیماری مبتلا شدند که از این تعداد هم اکنون دو نفر بستری هستند و مابقی نیز دوره نقاهت خود را سپری می کنند."

* ابتلای ۱۰۷ نفر از پزشکان، پرستاران و کادر درمان استان کرمانشاه به کرونا
سه شنبه ۲ اردیبهشت - ابراهیم شکیبا ، سخنگوی ستاد مقابله با کرونا در دانشگاه علوم پزشکی استان کرمانشاه: "تاکنون ۱۰۷ نفر از کادر درمانی این استان شامل پزشکان، پرستاران و کادر درمان و شبکه بهداشت و نیروهای ستادی بهداشت و درمان استان کرمانشاه به کرونا مبتلا شده اند. از میان این ۱۰۷ نفر، ۲۳ نفر پزشک، ۴۰ نفر پرستار و ۴۴ نفر از کارکنان مراکز بهداشت و نیروهای ستاد بهداشت و درمان هستند."

* طی دو ماه یکصد تن از کادر درمان استان البرز به کرونا مبتلا شدند
یکشنبه ۶ اردیبهشت - حسن اینانلو، معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی البرز: "طی دو ماه گذشته ۱۰۰ نفر از نیروهای کادر درمان شامل پزشک، پرستار و پرسنل بیمارستانها و شبکه بهداشت استان البرز و شهر کرج به ویروس کرونا مبتلا شده اند و یک نفر از کادر درمان جان خود را بر اثر ابتلا به کرونا از دست داده است."

* ابتلای ۲ ۱ نفر از کادر درمانی شاهرود به کرونا
سه شنبه ۹ اردیبهشت - دکتر رضا چمن، رییس دانشگاه علوم پزشکی شاهرود: "دستکم ۲ ۱ تن از کادر درمانی به ویروس کرونا مبتلا شدند. به جز تعداد معدودی که هم اکنون دوره نقاهت را در منزل می گذرانند، مابقی همگی بهبودی خود را به طور کامل بازیافتند و به سرعت به محل خدمت خود بازگشتند."

* مبتلا شدن شش نفر از کادر درمان تامین اجتماعی کرمانشاه به ویروس کرونا
چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت - میثم حجتی پور، مدیر درمان تامین اجتماعی استان کرمانشاه: "از ابتدا تاکنون شاهد ابتلای شش نفر از همکاران بخش درمان تامین اجتماعی شامل یک پزشک، یک مدیر بیمارستان، دو پرستار، یک کارمند داروخانه و یک نیروی خدماتی بخش اورژانس به ویروس کرونا بوده ایم."

* ابتلای ۴۰ نفر از کادر درمانی بیمارستان بزرگ دزفول
آدینه 26 اردیبهشت – علی بختیاری، رییس بیمارستان بزرگ دزفول: "تاکنون ۴۰ نفر از پرسنل و کادر درمانی این بیمارستان به کرونا مبتلا شده اند. آمار ابتلای کارکنان این بیمارستان به کرونا حدود سه درصد است و این آمار نسبت به آمارهای دیگر بیمارستانها منطقی است."

* ابتلای ۳۰۰ تن از کادر درمان استان لرستان به کرونا
یکشنبه ۲۹ اردیبهشت - محمدرضا نیکبخت، رییس دانشگاه علوم پزشکی لرستان: "از ابتدای شیوع کرونا در استان تاکنون حدود ۳۰۰ نفر از کادر درمان استان در بخشهای پرستاری، پزشک، رادیولوژیست، ماما، نیروهای اورژانس، کادر پشتیبانی، نیروهای اداری دانشگاه و نیروی خدماتی به این بیماری مبتلا شده اند."

کمبود بیش از ۸۰ هزار پرستار در کشور/ افزایش مراجعات بیماران غیرکرونایی در اردیبهشت
عضو ناظر مجلس در شورای عالی نظام گفت: "با کمبود بیش از ۶۰ تا ۸۰ هزار پرستار در کشور مواجه هستیم."
وی با تاکید بر اینکه برای ارائه خدمات قابل قبول به مردم نیاز به جذب پرستار داریم، ادامه داد: "طی دو ماه آینده که امیدوار هستیم پیک بیماری کرونا کاهش یابد، مراجعات به مراکز درمانی افزایش خواهد یافت و با بار شدید بیمار غیرکرونایی در اردیبهشت ماه مواجه خواهیم بود که باید وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی آمادگی لازم را داشته باشد و نسبت به جذب استخدام پرستار توجه بیشتری داشته باشد."

تجمع کارکنان بازنشسته بیمارستان خمینی کرج
روز یکشنبه 7 اردیبهشت، جمعی از کارگران بازنشسته بیمارستان خمینی کرج برای اعتراض به عدم پرداخت حقوق بازنشستگی و از اعتبار افتادن دفترچه های بیمه شان به دلیل پرداخت نشدن پول بیمه ی 5 ماه آخرکارشان از طرف کارفرما مقابل بیمارستان و در سازمان همیاری شهرداریهای استان البرز تجمع کردند.
یکی از کارکنان بازنشسته حاضر در این تجمع گفت: کارکنان این بیمارستان در شرایط بسیار سخت اقتصادی جامعه در دو سال و نیم گذشته نه تنها تمام داشتههای خود را از دست داده اند، بلکه دچار از هم پاشیدگی خانوادگی نیز شده اند. آیا کسی به این مسائل پاسخ می دهد؟ چرا نظارتی بر این کارکنان نیست؟
وی افزود: متولی اصلی این بیمارستان، یعنی سازمان همیاری شهرداریها و مسوولان بیمارستان نیز مانند مسوولان استانی فقط وعده می دهند و به این وعده ها عمل نمی شود.

بلایی که کرونا بر سر پرستاران بخش خصوصی آورد 
براساس آمارهای منتشر شده تا امروز بیش از ۲۲۸۶ نفر از کادر درمان به ویروس کرونا آلوده شده و ۱۲۲ نفر از آنان جان خود را از دست داده اند. اما تنها اضطراب ناشی از بیماری و کار نیست که پرستاران با آن دست و پنجه نرم می کنند؛ به تازگی نداشتن امنیت شغلی و ترس از دست دادن کار هم به برخی از پرستاران تحمیل شده است. می گویند بحران کرونا مراکز درمانی خصوصی را تحت فشار اقتصادی گذاشته و حتی کار ممکن است به ورشکست شدن این مراکز برسد.
خبرها از انتشار کلیپی آغاز شد که در آن دکتر خلیل علیزاده، رییس بیمارستان آتیه خبر از تعدیل (اخراج) ۵۰ درصدی در این بیمارستان به علت مشکلات مالی می داد. علیزاده در این ویدیو گفت: "چون توانایی پرداخت حقوق کارکنان را نداشتیم، مجبور بودیم یا نیمی از نیروها را تعدیل کنیم یا به همه نیروها معادل ۲۰ روز بدون کارانه و اضافه کاری حقوق بدهیم. ۱۰۰ نفر از نیروهای بیمارستان به طور داوطلبانه قبول کردند که به مرخصی بدون حقوق بروند، چون می توانند از منابع دیگری امرار معاش کنند. بنابراین از ۱۲۰۰ نفر پرسنل بیمارستان مجبور شدیم قرارداد ۵۰۰ نفر دیگر را هم فسخ کنیم."
در همین زمان خبر اخراج ۳۰ نفر از پرسنل کادر درمان بیمارستان پیوند اعضای ابوعلی سینای شیراز منتشر شد و گفته می شد اخراج، جواب اعتراض این ۳۰ نفر به کاهش ۵۰درصدی حقوق شان بود. محمد میرزابیگی، رییس سازمان نظام پرستاری، نیز از اخراج پرستاران در حدود ۱۰ بیمارستان تهران و چند بیمارستان در شهرستانها خبر داده است.
محمود عمیدی، پرستار و عضو "خانه پرستار" می گوید: "بیمارستانهای خصوصی ورشکسته نمی شوند چون سود خالص دارند. این مراکز در پایان هر سال با نیروهای شان تسویه می کنند و برای سال جدید قرارداد می بندند و اگر قرار باشد که کسی را تعدیل کنند از یک ماه قبل به او خبر می دهند. این مراکز در پایان اسفند ماه به برخی از پرستاران خود گفتند سرکار نیایند تا به آنها اعلام شود و برخی هم تا حتی ۵۰درصد نیروها را کاهش دادند و قرارداد نبستند."

اعتصاب مراقبان سلامت درمانگاههای خصوصی و دولتی سراسر استان فارس
روز سه شنبه 16 اردیبهشت، جمعی از مراقبان سلامت درمانگاههای خصوصی و دولتی شیراز و شهرهای دیگر استان فارس برای اعتراض به میزان پایین دستمزد دست به اعتصاب زدند. معترضان همچنین بیانیه ای منتشر کردند که بخشهایی از آن به قرار زیر است:
پرسنل بهداشت و ماما که در طرح مراقب سلامت هستند، علاوه بر مراقبت مادران باردار، سالمندان، کودکان، غربالگریهای سیستمی زیادی دارند، طرحهای غربالگری فشار خون و دیابت و بیماریهای روان که همیشه وجود دارد و این طرحهای موقت مثل غربالگری کویید 19 و قبل تر از این غربالگری فشار خون کل جمعیت سه هزار نفری و حتی بیشتر بوده و در کنار این کارها تزریقات رایگان است که به واسطه ما انجام می شود. در کنار همه این مشکلات حقوق نهصد هزار تومانی که هفتصد هزار تومان آن برای بیمه صرف می شود، یعنی تمام این حجم کار برای دویست و هفتاد هزار تومان در کل.

تجمع اعتراضی پرستاران گیلان
بامداد شنبه ۲۰ اردیبهشت تعدادی از پرستاران داوطلب گیلان در بحران کرونا که سه ماه پیش با وعده جذب و استخدام شرکتی به بیمارستانهای مرکز کرونا یاری رسانده بودند، در تجمعی مقابل درب ستاد مرکزی دانشگاه علوم پزشکی گیلان به خودداری از استخدام آنها، پرداخت نکردن حقوق و همینطور پیشنهاد قرارداد کوتاه مدت ۸۹ روزه بدون مزایای لازم از قبیل بهره وری و امنیت شغلی اعتراض کردند.
این پرستاران در پاسخ به فراخوان دانشگاه علوم پزشکی گیلان و با توجه به کمبود شدید نیرو در مراکز سنترال کرونا و بحران وحشتناک گیلان، محل کار قبلی، درمانگاهها و بطور کلی شغل قبلی خود را رها کرده اند تا به بیماران و سیستم و بهداشتی یاری رسانند. آنها می گویند: "ما دو ماه است با وجدان در لباسهایی که استاندارد نبوده کار می کنیم و متحمل صدمات و لطمات شدید جسمی شده ایم، نه تنها ما بلکه تمامی نزدیکان ما."
پرستاران معترض هستند که "چرا به ما وعده شرکتی داده شد و تبدیل به ۸۹ روزه شد؟ چرا قرارداد ۸۹ روزه ای که در سالهای گذشته غیر قانونی اعلام شده بود، دوباره در حال اجراست؟ ما سه ماه بدون حقوق کار کردیم آیا این برای دانشگاه کافی نیست؟"
دکتر سالاری، ریاست دانشگاه علوم پزشکی گیلان و طاهره زاهد صفت، مدیریت پرستاری دانشگاه، با تاکید بر اینکه در حال پیگیری درخواستهای قانونی و به حق پرستاران می باشند، خواستار "هم افزایی هر چه بیشتر و ارایه راهکارهای عملی و همینطور مساعدت مسوولین عالی وزارت بهداشت" شدند.
در پایان تجمع مقرر شد نامه ای مشتمل بر درخواستهای پرستاران تحویل ریاست دانشگاه گردد تا به اطلاع مقام عالی وزارت برسد، همچنین کمیته ای متشکل از نمایندگان پرستاران جهت پیگیری هر چه بیشتر تشکیل شد.

فریبکاری برای جذب نیروی کار ارزان در شرایط بحران
دانشگاه علوم پزشکی گیلان در نیمه ی اول اسفند ۹ ۸ با توجه به وضعیت قرمز کرونا در این استان و کمبود شدید نیرو در مراکز تحت مدیریت، اقدام به انتشار آگهی جذب نیروی قراردادی با قراردادهای ۸۹ روزه کرد که مورد استقبال قرار نگرفت.
با توجه به نیاز فوری مراکز، بلافاصله در تاریخ ۱۰ اسفند فراخوان ۸۹ روزه تبدیل به فراخوان جذب نیروی شرکتی که همگی با قراردادهای یک ساله جذب شد و تا روز ۱ ۳ اسفند به مدت ۴ ۸ ساعت این فراخوان تمدید گردید. در این فراخوان به وضوح ذکر شده بود که نیروهای تمدید طرح نیز می توانند در این فراخوان ثبت نام کنند.
طی این فراخوان شرکتی حدود ۶۰۰ نفر ثبت نام و در مراکز با ابلاغ و معرفی مسوولان دانشگاه و در بخشهای کرونا بکارگیری می شوند در حالیکه هیچ قراردادی نداشته و ندارند.
یکی از این پرستاران که در یک بیمارستان خصوص گیلان مشغول به کار بوده، می گوید: "ابتدا فراخوان ۸۹ روزه را دیدم، عاقلانه نبود کارم را رها کنم و بعد از ۸۹ روز بیکار شوم. اما وقتی فراخوانهای بعدی را دیدم، برای اطمینان به دفتر شرکت "آوا سلامت" رفتم و ایشان هم این موضوع قرارداد را تایید کردند، بنابراین مدارک دادیم و بعد دو روز از طرف مدیریت پرستاری دانشگاه با ما تماس گرفتند که بروید بیمارستان شهرتان و قول دادند که قراردادها تا اواسط فروردین با شرکت آوا سلامت طبق هماهنگیهای به عمل آمده منعقد خواهد شد. اواسط فروردین هم فرمودند چون قرارداد شرکت مزبور با نیروهایش اردیبهشت تمدید می شود، قرارداد شما نیز اردیبهشت منعقد خواهد شد. ما تا حالا بدون هیچ حق و حقوقی کار کردیم و الان یک قرارداد ۸۹ روزه پیش رویمان گذاشته اند و می گویند برگردید سر ردیفهای خودتان؟ آیا مراکز قبلی مجدد ما را می پذیرند؟"
دکتر قربانی، نماینده وزیر بهداشت در دانشگاه علوم پزشکی گیلان و عضو کمیسیون بهداشت درمان مجلس در توجیه این بدعهدی و نیرنگ بازی گفت: "متاسفانه مسوولان دانشگاه گیلان به دلایلی از جمله عدم اشراف به قوانین و دستپاچگی وعده هایی به پرستاران دادند که از اختیارات دانشگاه و حتی وزارت بهداشت هم نیست و نمی تواند قرارداد یکساله ببندد."

تجمع پرستاران از استانهای فارس، یزد، لرستان، همدان، قزوین و تهران
همزمان با روز جهانی پرستار، در روز سه شنبه 23 اردیبهشت،  پرستارانی از استانهای فارس، یزد، لرستان، همدان، قزوین و تهران به نمایندگی از پرستاران شرکتی (مشمول قانون کار) مقابل وزارت بهداشت و درمان تجمع کردند. به دنبال این تجمع اعتراضی، در روز چهارشنبه 24 اردیبهشت، 5 نماینده پرستاران معترض در جلسهبا سیدکامل تقوی نژاد، معاون توسعه مدیریت، منابع و برنامه ریزی وزارت بهداشت، مطالبات خود را مطرح کردند.
به گفته یک پرستار معترض؛ در این نشست تاکیداتی مبنی بر حفظ سنوات پرستاران شرکتی و کم کردن فاصله پرداختی پرستاران شرکتی با سایر پرستاران مطرح شد.
نمایندگان نیروهای شرکتی که در بیمارستانهای وابسته به دانشگاههای علوم پزشکی شاغل هستند، طی نامه ای مطالبات خود را به این شرح مطرح کردند:
پیگیری تبدیل وضعیت استخدامی نیروهای شرکتی/ عقد قرارداد نیروهای شرکتی به صورت مستقیم بهجای عقد قرارداد با واسطه شرکتهای تامین نیروی انسانی/ پیگیری معوقات حقوق و مزایای کارکنان قراردادی یا نیروهای شرکتی و ...

چرا دولت روحانی مراقبتهای سلامت را خصوصی کرد؟
این روزها که سایه کرونا بر سر نظام بهداشت و درمان ایران سنگینی می کند، بیش از اندازه از "طرح تحول نظام سلامت" می شنویم؛ طرحی که دولت یازدهم آن را به عنوان جام طلا پشت ویترین افتخارات خود گذاشت.
یکی از فعالان حقوق کارکنان مراقبتهای سلامت (ماما، بهداشت خانواده، بهداشت عمومی و مبارزه با بیماریها و ...) در مورد این طرح و واقعیتهایی که همکارانش با آن دست و پنجه نرم می کنند، گفت: "انگیزه دولت از کلید زدن طرح تحول نظام سلامت، به بازار سپردن خدمات مراقبتهای سلامت بود. در واقع دولت خدمات پایه را که برابر قانون اساسی جزء تعهدات حاکمیتی است، به بخش خصوصی سپرد. درصد بالایی از کارکنان با پیمانکاران سر و کار دارند و نیروی شرکتی طرح تحول نظام سلامت محسوب می شوند. پیمانکاران با کارکنان طرح تحول، یا قرارداد شفاهی دارند یا اینکه قراردادهای بدون تاریخ امضا می کنند. حتی نسخه ای از قرارداد را در اختیار ما قرار نمی دهند. در کل کشور هم هر پیمانکاری براساس مدل تعیین شده خود، متن قرارداد را تنظیم می کند."
او اضافه کرد: "یکی از بدترین مشکلات نیروهای شرکتی و خرید خدمات مراقبتهای سلامت، نحوهپرداخت دستمزد است. در حال حاضر مرسوم است که ۲۰درصد از دستمزد افراد نزد پیمانکاران باقی بماند. در واقع ۸۰درصد از آن پرداخت می شود اما ۲۰ درصد دیگر به طور اسمی به آن دسته تعلق می گیرد که پایش بالای ۹۰ داشته باشند. اگر پایش آنها زیر این میزان باشد، بخشی از دستمزدشان را از دست می دهند، اگر هم بیشتر از ۹۰ باشد، باید تا دهم ماه ۲۰درصد دیگر را پرداخت کنند، اما پیش آمده که تا ۲ سال هم این پول به کارکنان پرداخت نشده است. از طرفی، هر مراقب سلامت باید ۲۲۰۰ ساعت خدمت برای خود ثبت کند، اگر این میزان را ثبت کند، کسورات به دستمزد وی تعلق نمی گیرد، اما حتی اگر آنها این میزان ساعت را ثبت هم کنند، با مانعی دیگر از سوی پیمانکار مواجه می شوند: زمان پرداخت دستمزد که می رسد، پیمانکار می گوید "نه، قبول نیست باید ۲۶۵۰ ساعت خدمت ثبت کنید."
این فعال صنفی ادامه می دهد: "از آنجا که درصد زیادی از همکاران قرارداد شفاهی دارند و یا اینکه در قراردادهای کتبی شان خبری از ثبت ساعت مجازِ خدمت نیست، هیچ مدرکی برای اثبات توافق ۲۲۰۰ ساعت خدمت ندارند، در نتیجه پیمانکاران کسورات زیادی بر دستمزدهای آنها می برند. در بسیاری از موارد خودمان هم نمی دانیم برای چه مواردی چندصد هزار تومان از دستمزدهایمان کسر کرده اند. از طرفی بخشی از خدماتی که ارائه می کنیم، خارج از سامانه هستند. برای نمونه من و همکارانم دهها بیمار و صدها نفر از اعضای خانواده های آنها را غربالگری می کنیم، اما این خدمت به دلیل اینکه خارج از سامانه قرار دارد، در جایی ثبت نمی شود و در نتیجه در تعداد خدمات هم محاسبه نمی شود و جدا از ۲۲۰۰ ساعت خدمات قرار می گیرد. در حالی ریالی از این بابت دستمزد دریافت نمی کنیم که پیمانکاران در قرارداد با کارفرما، پول خدمات خارج از سامانه را دریافت می کنند اما به کارکنان پرداخت نمی کنند."
او افزود: "تمام اینها به کنار، بسیاری از کارکنان مراقبتهای سلامت از سال ۹۵ نه عیدی دریافت کرده اند و نه سنوات. در سال ۹۷، ۵ ماه تمام حتی یک ریال هم دستمزد دریافت نکردیم."

روز جهانی پرستار: شکاف بین رشد تعداد پرستار با رشد جمعیت 
به مناسبت روز جهانی پرستار ( ۱ ۲ می/ ۲ ۳ اردیبهشت)، سازمان بهداشت جهانی با همکاری شورای بین المللی پرستاری و جنبش جهانی "پرستاری اکنون" (Nursing Now) و با حمایت دولتها و تعداد کثیری از سایر شرکا گزارشی در باره وضعیت جهانی پرستاری تهیه کرده است. در این گزارش از جمله پیرامون جایگاه و آمار نیروی پرستاری در سطح جهانی آمده است:
"نیروی کار پرستاری درحال افزایش تعداد و حیطه فعالیت خود است. با وجود این افزایشها، گسترش پرستاری عادلانه نیست و برای پاسخ به نیازهای روز افزون حوزه سلامت کافی نمی باشد، به طوری که برخی مردم از دریافت خدمات پرستاری محروم هستند.
"تعداد پرستاران در سطح جهانی ۹/ ۲ ۶ میلیون نفر است که ۱۹. ۳ میلیون نفر از آنها پرستاران حرفه ای هستند. این آمار نشان دهنده افزایش ۴. ۶ میلیون نفری پرستاران در بازه ۲۰ ۱ ۸- ۲۰ ۱ ۳ می باشد و ثابت می کند که پرستاری بزرگترین گروه حرفه ای در بخش سلامت است که حدود ۵۹درصد از نیروهای سلامت را در سطح دنیا تشکیل می دهد. از این ۹/ ۲ ۶ میلیون نفر، ۳/ ۱۹ میلیون نفر ( ۵۹درصد) پرستاران حرفه ای، ۶ میلیون نفر ( ۲ ۲درصد) پرسنل کمکی پرستاری و دو میلیون و ششصد هزار نفر (۹درصد) در هیچ یک از این گروه ها قرار ندارند.
"بیش از ۸۰درصد از جمعیت پرستاری جهان در کشورهایی شاغل است که حدود نیمی از جمعیت دنیا را دارا هستند. کمبود جهانی پرستاران که در سال ۲۰ ۱ ۶ حدود ۶/ ۶ میلیون نفر تخمین زده شد، در سال ۲۰ ۱ ۸ به حدود نه و نیم میلیون نفر رسیده است. حدس زده می شود که حدود سه و نیم میلیون نفر کمبود پرستار ( ۸۹درصد از کمبود جهانی) در کشورهای با درآمد پایین و متوسط وجود دارد. در این کشورها رشد تعداد پرستار متناسب با رشد جمعیت کشور نیست و باعث ارتقای خیلی کم در نسبت پرستار به جمعیت آنها می شود. بیشترین کمبود پرستار در کشورهای آفریقایی، جنوب شرق آسیا و کشورهای مدیترانه شرقی و برخی کشورهای آمریکای لاتین است.
"برای رفع کمبود پرستار در سال ۲۰ ۳۰ در همه کشورها، نیاز است که تعداد فارغ التحصیلان پرستاری به همراه افزایش و ظرفیت استخدام و نگهداری فارغ التحصیلان به طور متوسط ۸درصد در سال افزایش پیدا کند.
"با توجه به اینکه دنیا در سال ۲۰ ۳۰ نیازمند ۳ ۶ میلیون پرستار حرفه ای خواهد بود، بدون این مقدار افزایش، حدود شش و نیم میلیون پرستار به خصوص در کشورهای آفریقایی، جنوب شرقی آسیا و منطقه مدیترانه کمبود وجود خواهد داشت. همزمان تعدادی از کشورها در آمریکا، اروپا و مناطق اقیانوسیه با کمبود پرستار مواجه خواهند بود."

شورای بین المللی پرستاران خواستار شد: جمع آوری و انتشار اطلاعات صحیح بیماری و مرگ کارکنان بهداشتی بر اثر کرونا
شورای بین المللی پرستاران در آغاز هفتاد و سومین مجمع جهانی بهداشت، با انتشار بیانیه ای از کشورهای عضو سازمان بهداشت جهانی خواست تا بی درنگ جهت جمع آوری و به اشتراک گذاری داده های مربوط به ابتلا و مرگ و میر ناشی از کووید ۱۹ در میان کارکنان بهداشتی اقدام کنند.
در این بیانیه، گردآوری نشدن منظم این اطلاعات توسط دولتها "تهدیدی جدی برای سلامت عمومی جامعه و حفظ با ارزش ترین منابع نظامهای سلامت یعنی کارکنان از جمله پرستاران" توصیف شده است. شورای بین المللی پرستاران اعلام داشته که گردآوری این داده ها و ارسال آن به سازمان بهداشت جهانی، زندگی پرستاران و عموم مردم را نجات می دهد و دنیا برای مقابله با موج دوم بالقوه ویروس آماده می شود.
شورای بین المللی پرستاران در حال جمع آوری داده ها در مورد این آمار از طریق انجمنهای عضو خود است و از میزان ابتلای بالای ۲۰درصد پرستاران در برخی کشورها و مرگ حداقل ۳ ۶۰ پرستار نگران است.
با این حال، این شورا معتقد است که وضعیت ممکن است به مراتب از این آمار نگران کننده تر باشد، زیرا برآوردها نشان می دهد احتمالا صدها هزار نفر از کارکنان بهداشتی به این ویروس آلوده شده اند و هزاران مرگ پرستاران ممکن است گزارش نشده باشند.

اعتراض پرستاران قرارداد ۸۹ روزه گیلانی مقابل وزارت بهداشت و درمان
گروهی از پرستاران ۸۹ روزه گیلان به نمایندگی از همکاران خود به تهران رفتند و صبح چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت مقابل وزارت بهداشت و درمان تجمع کردند. آنها خواستار پرداخت حقوق معوقه و تبدیل قرارداد خود شدند.
وزارت بهداشت و درمان در پی شیوع کرونا، پرستارانی را در نقاط مختلف ایران با قراردادهای ۸۹ روزه به کار گرفت و در صدد است پس از پایان قرارداد آنها را بیکار کند. پرستاران ۸۹ روزه گیلانی که به همین روش جذب شده اند در حالی قرار است بیکار شوند که هنوز حقوق خود را نیز دریافت نکرده اند. آنها پس از چند بار تجمع در گیلان برای رساندن صدای خود به مسوولان، نمایندگانی را به تهران فرستادند.
پرستاران خواستار پرداخت دستمزد معوقه و تبدیل قرارداد به قرارداد دائم هستند. در سایر شهرها نیز پرستاران به قراردادهای ۸۹ روزه و تعویق مزدها و شدت کار اعتراض دارند.
پرستاران گیلانی می‌‌ گویند قرارداد ۸۹ روزه "غیر قانونی" است و آنها به عنوان "پرستار شرکتی داوطلب" به کار گرفته شده اند و اکنون می خواهند آنها را به امضای قرارداد کاری ۸۹ روزه وادار کنند. کیانوش جهانپور، سخنگوی وزارت بهداشت، در واکنش به شکایت آنها می گوید این قراردادها "کاملا قانونی" است و هیچ الزامی برای تمدید آن وجود ندارد، زیرا آنها پرستارانی بودند که شاغل نبودند و "در قالب قراردادهای ۸۹ روزه به کار گرفته شدند".

(منابع: ایسنا، نظام پرستاری، ایلنا، دویچه وله، خبرآنلاین، رادیو زمانه، ایرنا، کانال "یاداشتهای من در باره پرستاری")


منبع: نبرد خلق شماره ۴۲۵، پنجشنبه اول خرداد ۱۳۹۹ ـ ۲۱ می ۲۰۲۰

" سـی خـرداد " روز شهدا و زندانیان سیاسی گرامی باد!. امیر کارگر.

" سـی خـرداد "
روز شهدا و زندانیان سیاسی گرامی باد!
ساده گفتیم و گذشتیم
بی آن که بدانیم
چهل سال چنگ زدن بر گلوی شب
در آن زمان
که جهان را شب فرا گرفته است،
چهل سال
نه، چهل قرن،
نه نه،
به بلندای تمام تاریخ،
ایستادن در میان طوفان ِ دخمه و زنجیر و مرگ و تهمت است.
" بودن "
نتیجۀ بی اختیار جبر هستی بود
و " شدن "
خواست آگاهانۀ انسان ِ برگزیده اختیار
و رسالتش،
رقم زدن ِ سرفصلی
که خلق ِ والاترین گونه آفریدۀ رو به کمال را
به تاریخ هدیه کند.
در فقر کم نظیر خاک از انسان ِ سرفراز
خـرداد، شرف کاشت و خون داد و بر داد و مژده داد:
که این است تنها رسم ِ ماندگار!
که پیروز است انسان پایدار!
امیر کارگر
سی خرداد ۹۹
۱۹ ژوئن ۲۰۲۰

måndag 15 juni 2020

نگاهی به وضعیت کودکان رنج و کار در ایران....م . وحیدی.


نگاهی به وضعیت کودکان رنج و کار در ایران
در گرامیداشت دوازدهم ژوئن ـ ۲۲ خرداد، روز جهانی مبارزه علیه کار کودک
م . وحیدی
منبع: نبرد خلق شماره ۴۲۵، پنجشنبه اول خرداد ۱۳۹۹ ـ ۲۱ می ۲۰۲۰
رفتار یک حکومت با کودکان شاخص خوبی برای قـضاوت در عملکرد آن حکومت است.
حاکمیت ضدبشری آخوندی در مواجهه با حقوق کـودکان و نوجـوانان یکی ازسیاه ترین کـارنـامه های موجود در جهان را دارد.
رژیمی که تمامی مرزهای اخلاقی و بشری را درنوردیده و اصول انسانی و حیاتی را زیر پاگذاشته و در تجاوز به حـقوق کـودکان، تحقیر، استثمار و اعدام آنان بالاترین نرخ را در جهان داراست.
ملایان حاکم نه تنها با خشونت علیه کـودکان مبارزه نمی کنند، بلکه خـود به تشدید و گسترش آن می پردازند و بانهادینه کردن این خشونت و تـشدید نابرابریها، باعث افزایش روزافزون آن شده و با تبلیغات گسترده و جهت دار تلاش می کنند واقعیات و حقایق موجود را بپوشانند و حتی به انکار آن بپردازند.
اعدام کودکان در حاکمیت ستمگر آخوندی پدیده ای عادی و معمولی ست؛ هم چنین به خاطر داریم که چطور در جنگ ضدمیهـنی از کودکان و نوجوانان به عنوان گوشت دم توپ و سربازان یک بار مصرف استفاده کرده و آنها را در جهت تامین منافع خود، بر روی مینها می فرستاد و به کشتن می داد.
وقتی نهاد «آموزش وپرورش» که در همه جای دنیا از اصلی ترین و پراهمیت ترین نهادهای جامعه و دولت محسوب می شود، و از بالاترین بودجه ها برخوردار است، هنگام تقسیم بـودجه در ایـن رژیم، به عنوان فقیرترین وزارتخانه درصف آخر قرار می گیرد و بیشترین بودجه ها صرف مراکـز سرکوب و بسیج و سپاه و حوزه های جهل و جنایت می شود، بیشتر می توان به عمق فاجعه پی برد و به قضاوت نشست.
در سال ۱۹۸۹ مجمع عمومی سازمان ملل «پیمان نامه حقوق کودک» را تصویب نمود و دولتهای عضو موظف شدند تا با هر گونه سواستفاده و بهره کشی از کودکان مقابله کنند.
ایران نیز در سال ۱۳۷۰ پیمان نامه جهانی حقوق کودک را امضا نمود و در اسفـند سال ۱۳۷۳ مفاد پیمان نامه به تصویب مجلس ارتجاع رسید؛ اما همگان شاهد بودیم که این پیمان نامه همچون هر پیمان نامه جهانی دیگر در این رژیم هیچگونه اعتبار و ارزشی نداشته و به عکس بر ضد آن عمل گردیده است.
طی ۳۵ سال گذشته نزدیک به ۳۰ طرح مختلف برای ساماندهی کودکان کار و خیابان به تصویب رسیده که تقریبا تمامی آنها با شکست مواجه شده است.
جدیدترین گزارش مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت کار نشان می دهد که تعداد کودکان کار در ایران سیر صعودی داشته است؛ به عنوان مثال از سال ۹۶ تا ۹۸ این روند افزایش بیش از ۱۵ درصدی را نشان می دهد.
ناهید تاج الدین عضو کمسیون اجتماعی مجلس آخوندی آمار کودکان کار در ایران را از ۳ تا ۷ میلیون نفر ذکر کرده که بخشی از آنان در کارگاهها و یا کارخانجات و یا در استخدام مراکز دولتی و شهرداریها مشغول کار هستند؛ و این درحالی ست که براساس ماده ۷۹ قــــانون کار ایران، اشتغال به کارکودکان زیر ۱۵سال ممنوع است.
«کـودکـان کار» به کودکان کارگری گفته می شود که به صورت مداوم و پایدار به خدمت گرفته می شوند؛ به طوری که این امر آنها را در بیشتر اوقات از رفتن به مدرسـه و تـجربه دوران کودکی بی بهره می سازد و سلامت روحی و جسمی آنها را به خطر می اندازد.
«کودکان خیابانی» کسانی هستند که خیابان را به عنوان محل کارشان انتخاب می کنند، اما معمولا ارتباط شان با خانواده قطع نیست و حتی اگر به شکل مستمر و منظم به خانه رجوع نکنند، اما با این حال معمولا پس از مدتی به خانه هاشان می روند؛ اما «کودکان خیابان» آنانی هستندکه محل کار و زندگی شان خیابان است.
میانگین سن ورود به خیابان ۱۱ سال است. بیشتر کـودکان خیابانی به کـارهای متعارف به ویژه دست فروشی، باربری، پادویی، نوازندگی یا نیمه متعارف شامل زباله گردی و جمع آوری ضایـعات نان و پلاستیک و شیشه و تکدی مشغولند و شماری نیز، مشاغل غیر متعارف شامل تن فروشی، خرید و فروش مواد مخدر و جیب بری می پردازند.
آمار کودکان کار و خیابان در استانهای مختلف با توجه به جغرافیا و تفاوتهای فرهنگی متغیر و متفاوت است. سعید مدنی پژوهشگر مسایل اجتماعی در گزارشی می نویسد: « علل کار کودکان و رشد فزاینده کودکان کار چندان دشوار نیست؛ در سطح کلان کاهش درآمد مـلی، فقر و نابرابری گروهها و طبقات اجتماعی، شوکهای اقتصادی و اجتماعی مثل جنگ، بحرانهای اقتصادی، بلاهای طبیعی و امثال آن که موجب آسیب پذیری می شود، ازعلل کار کودکان قلمداد می گردد.»
برخی از این کـودکان خریداران فراوانی دارند که برای کارهای مختلف به خدمت گرفته می شوند و قیمت آنان از صدهزار تا پنج میلیون تومان در نوسان است. نزدیک به ۳۰ درصد از کودکان کار و خیابان دختر و ۷۰ درصد آنان پسر هستند و هر ساله شاهد افزایش این تعداد هستیم.
کودکان کار و خیابان به دلیل فقر شدید مجبور به انجام سخت ترین کارها در سنین پایین هستند. «یک سوم زباله گردها در ایـران کودک هستند.» (مراد ثـقفی پـژوهشگر و فـعال مدنی) این کودکان به دلیل انجام این گونه اقدامات در معرض ابتلا به ایدز، هپاتیت، کزاز، حصبه، سالک پوستی، انگلهای روده، اسهال خونی، فلج اطفال، زانو درد و کمردرد هستند.
«تحقیقی درجنوب شهر تهران نشان می دهد که ۶۶ درصد ازکودکان خیابانی به بیماریهای عفونی مبتلا هستند.» (ابتکار، ۱۹ اسفند ۱۳۸۹)
بسیاری از کودکان به راحتی بازیچه دست سارقان و باندهای مواد مخدر و عوامل ایجاد خانه های فساد قرار می گیرند. «سن اعتیاد به ۱۲ سـال و در برخی گزارشات به ده سال رسیده است.» (مصطفی اقلیما، سلامت نیوز، ۶ مهر ۱۳۹۰)
از سال ۱۳۸۹ به بعد آمار ازدواج کودکان زیر ۱۰ سال از آمار رسمی حذف گردید و بعد آمار ازدواج کودکان زیر ۱۵ سال را حذف کردند تا جامعه متوجه روندهای بسیار خطرناک در این امر نشود.
ازدواج کودکان ده دوازده ساله در ایران امری شایع و گسترده است و حکومت هم مـشوق این نوع ازدواجهاست تا آنها را زودتر درگیر معضلات خانوادگی کند و فرصت کمتری برای پرداختن به مسایل دیگر داشته باشند و هم چنین به سبک زندگی ملایان بار بیایند. بسیاری از آنان درسنین پایین طلاق گرفته و راهی خیابان می شوند.
«از مجموع بیش از ۱۴ میلیون کودک و نوجوان در رده سنی ۱۰ تا ۱۸ سال بیش از ۴ میلیون نفر خارج از چرخه تحصیل و بیش از دو و نیم میلیون نفر از آنان در معرض جدی آزارهای جسمی و جنسی و اعتیاد قرار دارند.» (مدیر عامل انجمن حمایت از کودکان، روزنامه مردم سالاری)
کودکان در مدرسه تحت تعلیمات و تبلیغات حکومتی و آموزه های ایدوئولوژیک و خرافی قرار می گیرند و دختران حتی قبل از سن بلوغ به حجاب اجباری مکلف می شوند. این برده داری مدرن کودکان را دچار افسردگی کرده و افکار خودکشی در آنها به اثبات رسیده است.
آمار و ارقام، گفته ها و نوشته ها نشان می دهد که ناهنجاری و ستــم بر کـودکان و نوجوانان و به خصوص کودکان رنج و کار، هر روز در ایران عمق و ابعاد بیشتری یافته و تا وقتی که سایه سـیاه و منحوس حاکمیت آخوندی بر میهنمان حاکم است، نه تنها چیزی حل نمی شود، بلکه هر روز بر ابعاد نابسامانیها و مشکلات موجود افزوده می گردد.
تنها با سـرنگونی فاشیسم آخوندی و جایگزینی یک آلترنـاتیو دمکراتیک و مردمی ست که می توان برای همیشه به بردگی و استثمار کودکان در ایران خاتمه داد.

fredag 12 juni 2020

یادداشت سیاسی کرونا؛ «آتش ‌فشانی در حال فوران» ....مهدی سامع.

یادداشت سیاسی
کرونا؛ «آتش ‌فشانی در حال فوران»
مهدی سامع
منبع: نبرد خلق شماره ۴۲۵، پنجشنبه اول خرداد ۱۳۹۹ ـ ۲۱ می ۲۰۲۰
روز یکشنبه ۲۱ اردیبهشت ولی فقیه نظام در ارتباط تصویری با ستاد مبارزه با کرونا که با حضور اعضای این ستاد و استانداران ۳۱ استان کشور برگزار شد، مدعی «توفیق بزرگ» در مبارزه با ویروس کرونا شد و از حرکت «مؤمنانه و حیرت ‌انگیز» کارگزاران نظام تشکر کرد. خامنه ای در یک فقره لاف و گزاف بی مایه مدعی «شکست تواناییهای مدیریتی غرب» شد و اضافه کرد که «غرب و غرب‌زدگان نمی ‌خواهند این شکست دیده شود اما لازم است ابعاد این ناتوانی بررسی و بیان شود.» خامنه ای در ارایه اطلاعات غلط به موقعیت ایران در آمار جهانی کرونا هیچ اشاره ای نکرد و با دور زدن مساله نگفت که از بد حادثه در این همه گیری فاجعه بار، حتی بر اساس آمار حکومتی که چندین بار کمتر از واقعیت است، ایران در ردیف کشورهای مهم غربی قرار گرفته و این وضعیت محصول عملکرد جمهوری اسلامی و در راس آن شخص خامنه ای است. ولی فقیه نظام وقتی از «خوش درخشیدن» ولایت اش حرف می زند، رویاپردازی نمی کند، دروغ می گوید و تقلب می کند. دو نمونه اعتراف از خوش درخشیدن ولی فقیه چنین است:
روز شنبه ۶ اردیبهشت، دکتر مسعود یونسیان، عضو هیات‌علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران در گفت ‌و گو با روزنامه ستاره صبح گفت «آمارها به شکل سیستماتیک بسیار کمتر از واقعیت موجود است. ... می ‌توان گفت آمار واقعی حدوداً ۲۰ برابر آن چیزی است که گزارش می‌شود.».
روزنامه ستاره صبح، روز یکشنبه ۷ ارديبهشت حرفهای محبوب‌فر عضو کمیته پیشگیری و مقابله با کرونا را پوشش داده است. وی می گوید: «دولت ايران به دلیل عدم قرنطینه و محدودیتهای ضروری اجتماعی، تاکنون از بسیاری از کشورها عقب است. درحالی ‌که به ‌محض شناسایی ویروس کرونا در کشور باید قرنطینه و محدودیتهایی ایجاد و برای مقابله و مهار بیماری برنامه ‌ریزی صورت می‌گرفت، اما متأسفانه به دلایل سیاسی این محدودیتها به ‌ویژه در کانونهای انتشار [بخوانید قُم] صورت نگرفت؛ آمار ... با واقعیت مطابق نیست و تعداد مبتلایان و جانباختگان بیشتر است. متأسفانه در گواهی فوت بسیاری از افراد مبتلا به کرونا، علت مرگ بیماریهای زمینه‌ای ذکر می ‌شود تا آمار فوتيها پایین نگاه داشته شود.».
ولی فقیه از این که محتاج کمکهای غربی است و این که ساخت واکسن این ویروس توسط غربیها یک تغییر کیفی در جلوگیری از همه گیری کرونا ایجاد می کند، حرفی نزد. در مورد اخراج از کار پرستاران در این شرایط بحرانی سکوت کرد. به مساله قرنطینه نکردن قُم و چند ده پرواز ماهان ایر به چین و به این که ایران دومین کشور صادر کننده کرونا به کشورهای دیگر است ورود نکرد. او آگاهانه بحران را کمرنگ و کارکردهای نظام را پُررنگ جلوه داد و برخلاف کشورهای غربی که شخص اول کشور به طور مستقیم و حضوری مورد سوال و انتقاد قرار می گیرند، چنین مَجالی را فراهم نکرد.
بدون این که قصد دفاع از عملکرد کشورهای غربی داشته باشم فقط به این نکته اشاره می کنم که در این کشورها نه منقدان سیاستهای مربوط به مبارزه با کرونا مورد تهدید و بازداشت قرار گرفته و نه رسانه های حقیقی و مجازی برای برملا کردن حقایق مورد پیگرد قرار گرفته اند. در حالی که در ایران تحت ولایت خامنه ای چنین نیست.
روز جمعه ۱۰ اردیبهشت، وبسایت فردا نیوز، سخنان پاسدار شکارچی، سخنگوی نیروهای مسلح رژيم را منتشر کرد. این پاسدار جنایتکار گفت: «در خصوص اقدامات صورت گرفته برای مقابله با شایعه پراکنان در فضای مجازی، پلیس فتا اقدامات بسیار خوبی در مسیر مقابله با شایعه پراکنان انجام دادند. ۳۶۰۰ نفر از افرادی که در فضای مجازی شایعه پراکنی کردند توسط نیروی انتظامی و بسیج دستگیر شدند.».
حسین اشتری، فرمانده نیروی انتظامی هم بنا به توصیه خامنه ای «پای کار» آمده و اعلام کرد که: «پلیس فتا از روزهای اول شیوع کرونا با افرادی که در فضای مجازی با شایعه پراکنی باعث نگرانی و تشویش اذهان عمومی می ‌شدند، برخورد قاطع و قانونی کرده و بیش از ۱۳۰۰ تارنما را شناسایی و ۳۲۰ نفر را نیز بازداشت کرد.». (ایلنا، شنبه ۲۰ اردیبهشت)
ولی فقیه از ابتدای ورود ویروس به ایران پنهانکاری کرد، دروغ گفت و ریاکاری کرد. برای خامنه ای تنها مساله مهم امنیت و ماندگاری نظام و ولایت ننگین اش است. سخنرانیهای او به طور جامع و کامل بر این محور تنظیم و ایراد می شود. او می خواهد از کرونا یک فرصت برای رژیم ایجاد کند. او قیام قدرتمند آبان ۱۳۹۸ را دیده و اکنون همان گونه که خمینی جنگ را به درستی یک «نعمت» ارزیابی کرد، او هم در همه گیری کرونا «نعمت» امنیت نظام را کشف کرده است. او به صراحت به این موضوع اعتراف نمی کند. اما عَمَلِه و اَکَرِه او به فراوانی در این باره حرف می زنند.
آخوند علم الهدی در نماز جمعه مجازی مشهد در روز جمعه ۱۹ اردیبهشت گفت: «این ویروس منحوس و بیماری برای ما بلا بود اما عوارضش را که می بینیم، واقعاً نعمت فوق العاده خدا بود.» (مهر)
آخوند حسین انصاری در نماز جمعه شهرستان قائمیه در روز جمعه ۱۹ اردیبهشت گفت: «ویروس کرونا اگرچه تلخ بود و چند هزار نفر از مردم عزیز کشورمان را مبتلا و جمع کثیری را به کام مرگ کشاند و خسارات اقتصادی و روحی روانی فراوانی بر جای گذاشت اما لایه‌های پنهان و باطن کرونا خالی از خیر و برکت نبود.» (فارس)
پیرامون ارزیابی خامنه ای پیرامون وجود «فرصت» در شرایط کرونا و استخراج «نعمت» از این وضعیت ارزیابیهای گوناگونی وجود دارد. اما نکته مهم این است که شرایط کنونی با زمانی که خمینی از جنگ بهره گرفت به کلی متفاوت است. شرایطی که منجر به قیامها، خیزشها و جنبشهای توده ای در سالهای گذشته شد، نه فقط تغییر نکرده، بلکه به زیان حاکمیت رشد کرده است. خامنه ای با گزافه گویی و روحانی با شیادی نمی توانند واقعیت را پرده پوشی کنند. لاف و گزاف آنان توسط مردم به سُخره گرفته می شود و بخشی از کارگزاران نظام هم نسبت به بلوغ این وضعیت هشدار می دهند.
به گزارش روز جمعه ۱۹ اردیبهشت، جهان صنعت نیوز، سید حسین سراج ‌زاده ، از کارشناسان حکومتی و رییس انجمن جامعه‌شناسی مواردی را به عنوان هشدار به دولت روحانی گفت: «همه ما درون یک کشتی زندگی می ‌کنیم و با کوچکترین اتفاقی همگی غرق خواهیم شد.» وی افزود: «تعداد مبتلایان و فوتیها که وزارت بهداشت رسماً اعلام می‌کند، صحیح نیست. پنهانکاری دولت در این زمینه یک نقطه ضعف دیگر بر عملکردش محسوب می‌شود. زیرا این عمل باعث شده اعتماد مردم به دولت کمتر از قبل و عمق این شکاف هر روز بیشتر از دیروز شود. در این گیرودار مردم هیچ چاره‌ای جز خود مراقبتی ندارند. ... دولت به خاطر فشارهای اقتصادی قرنطینه را شکست در صورتی که بهتر بود دولت این مسئولیت خطیر را به عهده می ‌گرفت و با منابع مالی مختلفی که در اختیار داشت به یاری تک‌تک مردم می ‌شتافت. ... می ‌توان پیش‌بینی کرد با ترکیب فشار‌های اقتصادی و مطالبات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی موج تازه ‌ای از نارضایتیها ایجاد خواهد شد. اگر دولت در سیاستهایش بازنگری نکند. مردم همانند آتش ‌فشانی در حال فوران هستند.».
هدایت الله خادمی، عضو مجلس ارتجاع از شهرستان ایذه روز سه شنبه ۱۶ اردیبهشت طی یک سخنرانی در مجلس گفت: متأسفانه طی چند ده سال گذشته گروهی مدیر نوکیسه و تازه به دوران رسیده ناکارآمد و منفعت طلب بر امور اجرایی و دولتها چنبره زدند و نتیجه عملکردشان باعث گسترش فقر شدید، فاصله طبقاتی، کودکان خیابانی، بیکاری و افسردگی جوانان، عادی شدن اختلاس، گسترش مصرف مواد مخدر و دهها مشکل دیگر شده است. این گروه منفعت طلب از یک جریان خاص نیستند گرچه شاید سهم جریانی کمتر یا بیشتر شود؛ گاهی چپ هستند و گاهی راست همانند فصول سال چهار فصل هستند. نقطه اشتراک همه آنها اختلاس و حیف و میل منابع کشور است به همین دلیل است که خاوریها به‌وجود آمدند و راحت رفتند، برای همین است که خبری از چهار و هشت دهم میلیارد دلاری و هزاران میلیارد دلار نیست و تازه می‌خواهند ۵ میلیارد دلار دیگه ‌ای هم بگیرند و مردم فقیر را بدهکار کنند. برای همین است ... که منابع مالی کشور به خودروسازان داده می ‌شود تا مشتی قوطی حلبی چرخدار تولید و به کشتن مردم ادامه دهند عجب داستانی است.». (رادیو فرهنگ)
داستان عجیبی در کار نیست. این واقعیت نظام ولایت فقیه است که حتی کارگزاران و کارشناسان نظام را مجبور به اعتراف می کند. خامنه ای بیهوده به دنبال استخراج نعمت از کرونا است. کرونا بمبی زیر تخت خلافت اوست و همان گونه که آن کارشناس گفت آتش ‌فشانی در حال فوران است.

torsdag 11 juni 2020

"بافنده گانِ ملعون از گوادُلپ تا خمینی و خامنه ای" - هوشنگ اَسدیان ( پگاه ).

"بافنده گانِ ملعون از گوادُلپ تا خمینی و خامنه ای" - هوشنگ اَسدیان ( پگاه )

بباف بافندۀ ملعون که بد بافتی
خیال کردی که قالی را به رَج بافتی
ولی نقشی در این قالی هویدا نیست
تو دارِ قالی ات را زِ بیخ و بُن کج انداختی.

نه تنها تو، خمینی هم چنین بد بافت
و بنیاد وطن را این چنین کج ساخت
نقشۀ قالی که طرح شد در گوادُلپ
تمام فرم قالی را زِ شکل اَنداخت.

بباف اَرباب، تمامِ قالی اَت گره کور است
خُمرۀ رنگَت چه ننگین و چه ناجور است
زِ ایران و عراق و لیبی و هر کشوری دیگر
کلافِ قالی اَت سر در گُم و، نقشش به گور است.

خمینی را به طرح قالی اَت بافتی
نقشۀ دولتِ دینی را چه خوب ساختی
گر چه طرح اَمپریالیست عیان بود یا نهان
ولیکن با ایلغار وحشی اَت، چه خوب تاختی.

به هر جا که نفتی بود و بازاری
به راه انداخته هر جنگی و کشتاری
به قدری قتل عام کردی تو از مردم
فراموش کرده اند لیلی و مجنون و نگاری.

خمینی به دستانش گرفت کاردِ قالی را
برش داد دولتِ دینی ولایی را
در آن فکر پلیدش کهنه طرحی داشت
که در قالی ببافد، نقشِ خود خدایی را.

پس از ویرانیِ ایران و جنگ و کشتارش
جام ذهر نوشید و مُرد، ولی نه فکر بیمارش
بقاپید خامنه ای خلافت را، چُلاق پیشه
به ویرانیِ ایران کمر بست و اِرث بُرد از نیاکانش.

به ظاهر نقش قالی را نوین کردند
قاطرِ دولتِ اصلاحات چه زین کردند
علی سلطان شد و جای خدا بگرفت
خود جنایتها مُزَین به دین کردند.

حال طنابِ دارِ قالی اَش به در رفته
دولت اصلاحات فرسوده، زِوارش در رفته
خامنه ای به دست و پا فتاده ذلیل و علیل
قالی را پهن نموده، با مُریدانش وَر رفته.

قالیباف را کرده رئیسِ اِصطبلِ وحوش
دولتِ اصلاحات هم، که سیلی خورد به گوش
سید علی عرعر کنان، جفتک می پراند هوا
ردیف می کند، یابو و قاطر، گربه و موش.

رئیسی را عَلَم کرده به رئیسِ قضا
حسین سلامی شده رئیسِ زمین و فضا
به زودی رئیسِ جمهور هم آید پدید
تا مُسلط شود به نیروی هر سه قوا.

تمامِ سه قوه چو حلقه به اَنگُشت کند
تا تواند جمیعِ بلاد را، در مشت کند
چنان تشنۀ قدرت و کُشت و کشتار شده
خیال دارد ولایت که نه، جا خدا خوش کند.

در این معرکه، جنس شان جور بووَد
طرح قالی قاراشمیش و یا جور بووَد
بافنده، بافته به اَربابِ خود اَمپریالیست
در این تعزیه، شمشیرشان از رو، مو بُر بووَد.

و اما یک مهم که گشته فراموش
انقلابِ خلق در ره است، به گوش باشید و هوش
آنچنان تار از پودِ این رژیم بَر کَنند
که تا اَبد در تاریخ، نگردد فراموش.

هوشنگ اَسدیان ( پگاه )
11خرداد 1399 مطابق با 31 ماه مه 2020




tisdag 9 juni 2020

اسد گوشی را برنمی دارد... مینا واچ... برگردان: بابک.

اسد گوشی را برنمی دارد
مینا واچ
برگردان: بابک
در نزدیکترین حلقه قدرت به بشار اسد از مدتی پیش یک اختلاف علنی درگرفته است. تحلیل گران تلاش می کنند دریابند در پس پرده این کشمکش چه چیزی در جریان است.
وزیر امور خارجه سابق اردن، "مروان معشر"، در اواخر سال ۲۰۱۸ در مقاله ای در نشریه "مسائل خارجی" معضل خاورمیانه را تشریح کرد و به تازگی نیز در یک سمینار آنلاین پیرامون بحران کرونا دوباره آن را توضیح داد: چرخ دولتهای خاورمیانه پیشین دیگر نمی چرخد، زیرا بنیادی که بر آن ساخته شده بودند دیگر وجود ندارد.
خاورمیانه از کشورهای رانتیر (رانت خوار) تشکیل شده است که یا از طریق درآمد مستقیم نفت یا یارانه کشورهای نفتی حیات می یافتند. در این چارچوب، حکومت نخبگان سابق یک بده و بستان بود؛ آنها اندازه ای از امنیت را ارائه می دادند و مردم خود را تغذیه می کردند و در عوض مردم باید از هر شکلی از مشارکت سیاسی چشم پوشی می کردند.

دایره عمل محدودتر می شود
از جمله وقایع بهار عربی نشان داد که این سیستم به پایان راه خود رسیده است. فراتر از همه ی خواسته های سیاسی و همه ی معما پردازیها در باره پدیده "اسلام"، سقوط دائمی قیمت نفت به تنهایی زیر پای سیستم قدیمی خاورمیانه را خالی کرده است. "آری احمق، این اقتصاد است." اکنون بحران جهانی "کرونا" که ساختارهای ویرانه دولتی و رهبران بزرگ منطقه توانایی مقابله موثر با آن را ندارند نیز به این شرایط اضافه شده است.
حال دولتهای خاورمیانه می بایست الگوی کسب و کار خود را به طور بنیادی تغییر دهند. تغییراتی جدی در مناسبات اجتماعی و اقتصادی به انتظار نشسته که از نظر اقتصادی اجتناب ناپذیر است. در نمونه عربستان سعودی این فرآیند را می توان به خوبی مشاهده کرد. با این حال، برای یک تحول موفق، مردم باید در روند تصمیم گیری مشارکت داده شوند تا برای این تغییرات آماده باشند، چرا که دگرگونیهای مزبور با محدودیتهای دردناکی همراه خواهد بود. جایگزین این رویکرد، در نهایت سقوط به هرج و مرج است که کرونا در این نقطه به عنوان یک کاتالیزاتور و شتاب دهنده دیگر عمل خواهد کرد.
طبقه ممتاز شاید تصور کند با ناپدید شدن ناگهانی تظاهرکنندگان از خیابانها این ویروس فرصتی به آنها داده تا بتوانند با روشهای اقتدارگرایانه موقعیت خود را ترمیم کنند. اما این فقط یک انحراف دید است. وزیر امور خارجه سابق اردن در باره این موضوع نیز بسیار صریح است: تنفسی بین بحرانها در کار نیست و دایره عمل دولتها به گونه چشمگیر محدود و محدود تر می شود.

طایفه مافیا در حال فروپاشی
روایت این سناریو را می توان یا از دهان مروان معشر شنید یا به سادگی اخبار روزانه در باره معرکه طایفه مافیایی بشار اسد در سوریه را مرور کرد که نمایی وحشتناک و واضح از فاجعه دائمی در خاورمیانه ارائه می دهد. آنچه که در حال حاضر به عنوان نزاع خانوادگی در طایفه اسد با مشارکت روسیه در جریان است، به طور مشخص سناریوی فروپاشی ای را به تصویر کشیده که مروان معشر به طور کلی توصیف کرده و یک سریال "نتفلیکس" هم بهتر از آن نمی توانست صحنه پردازی شود.  
براستی در آخرین قسمت این سریال در قصر ریاست جمهوری و ویلاهای دیگر چه اتفاقی افتاده؟ حال روسیه هم به طور رسمی دریافته که بقای اسد در دمشق واقعا یک ابر پیروزی بوده است.
بدون آمادگی اتحادیه اروپا برای تغذیه مالی حکومت اسد - همان "بازسازی" معروف - حاکمیت او بدون هیچ چشم انداز بلند مدت و حتی فقط میان مدت است و مداخله گاه موفقیت آمیز روسیه در سوریه، در معرض تهدید به بدل شدن به یک مداخله بی سرانجام و مستمر در یک بحران دائمی می گردد. به طور خلاصه: سوریه ی اسد یک بشکه بدون ته است و ناگهان در مطبوعات روسیه - و به ویژه از رسانه هایی که به کرملین بسیار نزدیک هستند – می شود خواند که حکومت اسد بدون آینده و خود او رفرم گریز است. این تحول به تنهایی توجه پذیر است.
در همین زمان، درگیری در نزدیکترین حلقه قدرت به صحنه عمومی سرایت می کند؛ امری که درگذشته تصور ناپذیر بود. "رامی مخلوف" (Rami Makhlouf)، پسر دایی اسد و مدیر اصلی شرک خانوادگی "سوریه" دو پیام ویدیویی را از طریق فیس بوک به رییس جمهور ارسال کرد.
او در این پیامها از مطالبات مالی وضع شده بر خود و شبکه شرکتهایش شکایت کرد و شکوه برد که مدیران وی دستگیر شده و به طور غیرانسانی با آنها رفتار شده و همزمان روشن می کند که او خود شخصا دستگاه امنیتی سوریه را به طور مستمر تامین مالی کرده است. مهمتر از همه (و این اصلی ترین گفته او خطاب به پسر دایی اش بود) او بدون مقاومت جایگاه قدرت خود را خالی نمی کند.

حلقه داخلی
این سخنان به واقع از درونی ترین حلقه حاکمیت اسد بیرون می آمد؛ امری که بیانگر این واقعیت است که چرا گوینده آن هنوز به طور شخصی تحت پیگرد قرار نگرفته است. گفته می شود رامی مخلوف در یکی از املاک بزرگ خود که به خوبی از سوی افرادش محافظت می شود، بسر می برد و اسد نیز برای ساکت کردن پسر دایی خود که با او بزرگ شده، باید در عمل به طرف نیروهای خود شلیک کند.
این ماجرا کمی به فیلمهای مافیایی شباهت دارد، اینکه موضوع از چه قرار است زیاد روشن نیست و تفسیرهای گوناگونی وجود دارد: آیا مساله به این برمی گردد که روسیه بالاخره برای یکبار هم که شده می خواهد پول نقد ببیند؟ جزییات مربوط به درگیری داخلی طایفه اسد- مخلوف بر سر ادعای مالی پوتین، سال گذشته به بیرون درز کرد. همچنین لازم به ذکر است که رامی مخلوف در عمل مالک بخش پر سود ارتباطات سوریه است و بزرگترین بخش اقتصاد را کنترل می کند. سه میلیارد دلاری که گفته می شود روسیه طلب کرده است را او به راحتی می تواند پرداخت کند.
اما آیا دلیل انتشار ویدیو کلیپ دوم واقعا دستگیری همگی چهره های کلیدی در شبکه شرکتهای مخلوف بود؟ آیا موضوع به انتقال ۷۰ میلیون دلار به آفریقا در روزهای قبل از درگیری مربوط می شد؟
مخلوفها در واقع یک مشکل بزرگ دارند: برخلاف سایر سهامداران شرکت سهامی سوریه، آنها پول خود را فقط در سوریه سرمایه گذاری کرده اند. این به نوبه خود به آنها یک امتیاز مهم در جامعه علوی می بخشد که اعضای آن همیشه از امپراتوری مخلوف بهره مند می شوند.
وقتی رامی مخلوف در ویدیو کلیپهای خود درباره "فقرای" سوریه که پول او به کمک آنها می آید صحبت می کند، منظورش میلیونها سوری نیست که زیر خط فقر زندگی گیاهی دارند و با کمکهای اضطراری سازمان ملل گذران می کنند؛ منظور او به طور مشخص طبقه فرودست علوی است؛ کسانی که ارتش و دستگاه های امنیتی آنها را به خدمت می گیرند و در جنگ داخلی در واقع بیشترین خون را به پای اسد ریخته اند.

پول مساله اصلی نیست
به نظر می رسد در پس این تحول، یک درگیری بین طایفه مخلوف و برادر کوچک اسد، ماهر، در جریان باشد که روابط نزدیکی با ایران دارد. پایگاه قدرت ماهر اسد لشکر چهارم، نیروی نخبه رژیم، است که اما در رقابت فساد اغلب با لشکر ۵ ارتش که در عمل به روسیه تعلق دارد، درگیر شده است.
براساس این نظریه، در درگیری کنونی پول فقط نقش فرعی بازی می کند، چرا که همه اعضای این طایفه به اندازه کافی برای زندگی در تجملات پول انباشت کرده اند. موضوع به قدرت و نفوذ برمی گردد. بنا بر گزارشها، ایرانیها می خواستند بین سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۴ وارد بازار تلفن همراه شوند و مخلوف مانع شد، چون سوریه "یک کشور عادی" نیست، در اینجا یک طایفه خیمه برافراشته، کشور را به تصرف خود در آورده و ده ها سال است که آن را غارت می کند. و پدرخوانده ای مانند رامی مخلوف با امپراتوری اقتصادی خود، شبه نظامیان و دستگاه های امنیتی را تامین می کند، در همان حال که فرزندانش تصاویر خود از مجموعه اتومبیلهای اسپرت شان را در شبکه های اجتماعی به تماشا می گذارند. سوریه "مال" اسد و خانواده اش است.
در اشاره به جزییات، این نکته کاملا بی اهمیت نیست که حداقل برخی از اعضای طایفه مخلوف شهروند روسیه هستند و مایلند درست مانند خانواده "طلاس"، تحت حمایت تزار پوتین زندگی کنند. طلاس پیر برای دهه ها وزیر دفاع سوریه بود و به همین دلیل همیشه بسیار نزدیک به شورویها. خانواده طلاس پس از آغاز جنگ از سوریه مهاجرت کردند، از جمله "مناف طلاس"، دوست کودکی اسد و ژنرال ارتش، که امیدوار بود با جدایی از اسد، در صورت تغییر وی از درون و توسط خود دستگاه قدرت، با حمایت روسیه در لیست جانشینان بشار اسد قرار گیرد.
برادر مناف، "فیراس"، مغز روشنفکری خانواده، به تازگی مصاحبه یک ساعته ای با تلویزیون دولتی روسیه، "روسیه امروز" انجام داد که در آن جزییات حساسی را از امپراتوری تجاری اسد نقل کرد. این البته یک سقلمه به اسد پس از اولین دور انتقادات مطبوعاتی روسیه به او بود. پیام این است که یک خانواده مافیایی جدید در آب نمک خوابانده شده که همه زوایای کسب و کار را می شناسد. 
در مقابل اسد اجازه نداد تحقیر شود و به شدت واکنش نشان داد. او یکی از بازیگران سیاسی درجه سوم خود، یک نماینده پیشین پارلمان، را جلو انداخت که به طور علنی درباره حمله احتمالی به ارتش روسیه، از بمب کنار جاده ای تا تک تیراندازها فرضیه بافی کند. اینجا همه بازیگران به طور دائم مشغول بازی هستند. همانگونه که گفته شد، این یک سریال مافیایی با بالاترین کیفیت است.

و حال؟
اسد می خواهد به هر قیمتی مانع از درگیری علنی خانواده و محفل علوی شود، زیرا این هسته اصلی حاکمیت وی است و این بار مساله به چهره های حاشیه ای مانند باجناقش "آصف شوکت" برنمی گردد که در سال ۲۰۱۲ به عنوان یکی از مردان قدرتمند رژیم در یک حمله انتحاری مشکوک به همراه بخشی دیگر از اعضای حلقه رهبری به قتل رسید.
در خانواده اسد شخص فقط زمانی واقعا می تواند با خیال راحت زندگی کند که خویشاوند خونی باشد. به همین دلیل خواهر اسد و همسر آصف شوکت، "بشری"، پس از مرگ شوهرش توانست به عنوان یک بیوه بی پروا در خلیج فارس دوران نقاهتش را بگذارند. به همین دلیل است که عموی رییس جمهور فعلی، "رفعت اسد"، پس از کودتای ناکام علیه برادرش حافظ در دهه هشتاد میلادی توانست به تبعید برود.
نزد اسدها مناسبات همیشه خشن بوده است، اما بشار با پسر دایی خود یک مشکل واقعی دارد، زیرا برخورد با او نباید ریسک انشعاب در جامعه علوی را به همراه داشته باشد. علویان پایه قدرت او هستند. دو کلیپ رامی مخلوف هم اکنون توسط صاحب نظران همچون متنی مرموز و مملو از اشارات خوانده می شود: این کلیپها دقیقا کجا ضبط شده است؟ او چه حرکت دستی انجام می دهد؟ چه اشارات پنهانی برای رییس جمهور می تواند داشته باشد؟
در این میان خود اسد هنگامی که پسر دایی اش با او تماس می گیرد، دیگر تلفن او را جواب نمی دهد. همین وضعیت را "مناف طلاس" هم قبل از فرار داشت. وقتی بشار جواب تلفن را نمی دهد، اوضاع دیگر خوب نیست. رامی مخلوف هم اکنون ویدیوی سومی را منتشر کرده است و حالا می خواهد پیش خدا دعا کند.

افزایش ریزش در اقتصاد و فرسایش قدرت
این واقعیت که درگیری بین مخلوف و اسد در حال حاضر اینگونه بر صحنه عمومی جریان می یابد، بی گمان گواه افزایش ریزش اقتصادی در سوریه، اما همچنین از دست دادن مداوم و فزاینده کنترل اسد است که باید بخش بزرگی از حاکمیت سوریه را به متحدان خود واگذار می کرد تا آنها بتوانند او را زنده نگه دارند.
دیکتاتور در این میدان فضای مانور اندکی دارد، به طور دقیق بین دو پایه ای که حکومت وی را تضمین می کنند​​، یعنی ایران و روسیه. او می تواند از منافع متفاوت و تضادهای آنها بهره ببرد و این بازی را او بازی می کند و به این معنا نوعی "حق حاکمیت" دارد.
در این نقش، او به طور مداوم بازی دلخواه روسیه یعنی راه حل اصلاحات سیاسی را روی صحنه می برد که در آن می توان یک قانون اساسی جدید و بسیار زیبا برای سوریه نوشت و به ریاست اسد یک مهر زیبا از طرف سازمان ملل زد.
خطر برای دیکتاتور آشکارا در اینجاست؛ حکومت شخص وی به خوبی ممکن است زیر سووال برود، چون منافع روسیه به شخص وی وابسته نیست. ابراز نارضایتی اخیر و آشکار روسیه ناشی از درجا زدن کامل پروسه تدوین قانون اساسی سوریه است که در پاییز گذشته با بوق و کرنا از سوی سازمان ملل سازماندهی شد. این پروژه ی پوتین و نتیجه "روند آستانه" بود که او مبتکرش بود. در عمل اما پس از مراسم افتتاح در ژنو، هیچ اتفاقی نیفتاد.
کاهش چشمگیر قدرت اسد و درگیری پشت پرده گواه بی چشم انداز بودن یک کشور به شدت ویران در خاورمیانه قدیم است؛ جایی که نخبگان فرسوده در جنگ بقا بسر می برند در همان حال که پیرامون شان خرابه ها فرو می ریزد، مردم گرسنگی می کشند و خون شان ریخته می شود. جنگ برای حفظ حکومت خانواده اسد بیش از نیمی از مردم سوریه را به آوارگان در داخل و خارج از کشور تبدیل کرده است. اگر این شرایط بدون چشم انداز نیست، پس چه شرایطی؟
در آینده نزدیک در این فاجعه در عمل تغییری صورت نخواهد گرفت. و فراخوانهایی مبنی بر اینکه باید اکنون واقعیت سوریه را پذیرفت و از اسد برای باقی ماندن بر سر قدرت امتیاز گرفت، به سادگی کنار زده نمی شود. صف درازی از کارشناسان و سیاستمداران غربی که بیشتر آنها توسط کرملین حمایت می شوند، به طور دائمی و با کمال میل این موضع را که فقط خواست قلبی روسیه را بازتاب می دهد، تکرار می کنند.

همکاری اجباری
با این حال، وقایع اخیر به وضوح نشان داد که برای رژیم اسد ورای اخوت نظامی بین روسیه و ایران، هیچ گونه چشم انداز بقایی وجود ندارد. اخوت آنها اما یک شراکت داوطلبانه نیست، بلکه یک همکاری اجباری است. هر دو بازیگر هیچ راه واقع گرایانه ای برای خروج از شر سوریه ندارند. آنها بدون باختن همه چیز نمی توانند عقب نشینی کنند.
این واقعیت همچنین جای زیادی برای انتظار واقع بینانه از این که سایر بازیگران بتوانند در این درگیری میانجیگری کنند، باقی نمی گذارد. از این رو اسرائیل از نظر تاکتیکی و عینی از یک پیروزی به یک پیروزی دیگر دست می یابد. تل آویو می تواند ایران و متحدانش، حزب الله را در سوریه هر کجا و هر زمان که می خواهد بمباران کند، اما شرایط کلی همچنان یکسان پابرجا می ماند. ایران نمی تواند از سوریه عقب نشینی کند، برای این کار امپراتوری ایران باید به طور کلی فرو بپاشد و برای آن باید مناسبات قدرت در خود تهران در اساس تغییر کند.
از زاویه استراتژیک، بازیگران دولتی در خاورمیانه زندانی شرایط واقعی، محاسبه قدرت خود و چارچوب اقتصادی و اجتماعی هستند. آنها کار دیگری جز چسبیدن به مواضع حفظ ناپذیر نمی توانند بکنند، در حالی که به طور فزاینده ای آشکار می شود که بن بست آنها به هیچ وجه قابل حل نیست. روزی بالاخره تحولی به طور ناگهانی صورت خواهد گرفت، اسد در وان حمام لیز می خورد یا حزب الله یک موشک اضافه به سوی اسراییل پرتاب می کند و ویرانه سوریه با غرشی مهیب در هم فرو می ریزد و درام در خاورمیانه ادامه پیدا می کند.


منبع: نبرد خلق شماره ۴۲۵، پنجشنبه اول خرداد ۱۳۹۹ ـ ۲۱ می ۲۰۲۰