lördag 30 maj 2020

« روز مـــــــرد ».... امیر کارگر.

« روز مـــــــرد »
کاش روزی هم بنام مــــرد نامیده میشد،
تا او فرصتی یابد
برای گریستن بر بالین ِ اندوهناک نرینه گی خویش.
کاش روزی بنام من بود
بنام مرد
تا بتوانم دلیلی بیابم
برای اثبات برتریم.
نه حیاتی در من شکل میگیرد
و نه تولدی،
نه هستی با خود حمل میکنم
و نه دردی.
ضعیف پُرروترین بیگانه با خویش ِ مردی ام
و قوی ابله ترین دشمن با غیر خویش ِ مردی ام
و سرشار از اعتماد بنفس، با همین هنرم.
کاش روزی هم بنام مرد بود
آنموقع فرصتی میشد شاید
تا بفهمم
که سهم خواهرم
از ارث پدریمان
بیشتر از من است
و او تنها وارث درد مادرم نیست .
کاش روزی بیاید
تا فرو ریزم در ذهن خویش دیوار بی عدالتی
و بپذیرم
که گناه خواهرم، دخترم، همسرم و مادرم،
نتیجه هرزه گی افکار مردانۀ من بوده است و بس!
و جرم مضاعفش
و نصف بودن شهادتش
و بی نصیب از حق انتخابش
ثمرۀ عقده های مردانگی من بوده است و
جهل ِ نَر خدایان حاکم در میان قوانین بردگی.
امیر کارگر.

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar