خیابانهای خیس را
پیموده ای آیا؟
با کفش بی زبان
و زبان درازی راه
نیشخند کلوخ و
گزمه های به خشم
آذین شده
پیموده ای آیا؟
با کفش بی زبان
و زبان درازی راه
نیشخند کلوخ و
گزمه های به خشم
آذین شده
خندید و گفت:
آری.
بیسواد که نه
بی سوادی بود راه گم کرده
با پاسخی به پوزخند آلوده
که نفی بلد بود و می دانست
درد در یافتن موطنی است
که نه خویش
بل آنان
به مهر وبه موم
بسته بودندش
بی سوادی بود رهگذر بیسواد
که سودایی نداشت
جز یافتن دلی
بهر بهانه...
آری.
بیسواد که نه
بی سوادی بود راه گم کرده
با پاسخی به پوزخند آلوده
که نفی بلد بود و می دانست
درد در یافتن موطنی است
که نه خویش
بل آنان
به مهر وبه موم
بسته بودندش
بی سوادی بود رهگذر بیسواد
که سودایی نداشت
جز یافتن دلی
بهر بهانه...
ف.ک
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar