onsdag 5 juni 2019

آه ای ابراهیم ترا دگر کعبه ای باید ساختن ! ..... امیر کارگر.

آه ای ابراهیم
ترا دگر کعبه ای باید ساختن !
این شعر تحت تأثیر نوشتۀ منوﭼﻬﺮ بیغم عزیز سروده ام که نوشته است :
« با سلام در مرداد سال ۶۷ که برادرم را در زندان گوهردشت اعدام کردند و آذر ماه به پدرم از طرف دادستانی کرج تلفن کردند که بیا وسایل پسرت را بگیر پدرم که تمام بدنش به رعشه افتاده بود رفت وسایلش را بگیرد به او گفتند اگر قبر پسرت را میخواهی‌ باید ۵۰ هزار تومن به حساب امام ملعون بریزی و پدرم امتناع کرد و حالا حکایت اعدامهای این زمان است که پول طناب دار را هم میگیرند » .
آه ای ابراهیم
ترا دگر کعبه ای باید ساختن
که زائرانش
بی هیچ ریا و تظاهری
بی هیچ مکر و حیله ای
ﻧﻪ به سودا ،
ﻛﻪ ﺑﻪ رقص ، گردن به شمشیر نهادن ،
به طوافش آیند
آه ای ابراهیم
در سرزمین من
تشنه بخون دشنه های تیز
بی هیچ جبرئیل واسطه ای
به فرمان خدایان جهل
به ذبح انسان خو گرفته اند
ترا دگر کعبه ای باید ساختن !
که زائرانش
به اشرف مخلوقات نامیده شدن
پسندیده تر آیند.....
بی شک در آن کعبه
تو خواهی بود و هر اسماعیل طی کرده ابتلاء ....
و نه موجود دیگری !
امیر کارگر
5 ژوئن 2015

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar